شهید والامقام محسن خدابنده

آن را که دل از عشق پر آتش باشد         هر قصه که گوید همه دلکش باشد

تو قصه عاشقان همی کم شنوی           بشنو, بشنو که قصه شان خوش باشد

ای دوستان این انقلاب ، انقلاب مستضعفان جهان است و باری سنگین است بر دوش ماها که باید آن را به مقصد برسانیم و در غیر این صورت خدا و امام و ملت محروم جهان ما و آیندگان ما را نخواهند بخشید . برادران قبل از هر چیز باید خود را بشناسیم و خودمان را تزکیه کنیم و نفس خویش را درون خویش به اسارت در آوریم و جامه ی تقوا و درستکاری را بر تن کنیم تا بتوانیم در اوضاع و احوال و مسائل مختلف راٌی  و نظر دهیم و بدون تحقیق و علم خدای ناکرده چیزی را به کسی نچسبانیم و آبروی کسی را نریزیم و اگر کسی در یک مؤسسه ایی و یا نهاد و ارگانی کار خلافی کرد و راه اشتباهی را رفت آن اشتباه را به آن مؤسسه یا ارگان نچسبانیم و نگوییم که فلان ارگان این چنین است و فلان نهاد دیگر آن چنان ، و دیگر اینکه برادران حضور فعال در صحنه سیاست داشته باشند و با درک صحیح و حقیقی بدانیم در این مملکت امروز چه گذشت ، و در این مسائل باز هم تاٌکید می کنم که واقعاً محقق باشید ، و همین طور قضاوتهای بی جا نکنیم که مایه ی اختلاف خدای ناکرده شود همچنین بنا به گفته ی شهید مظلوم دکتر بهشتی انتظار از خویش را جزء برنامه ی روزانه ی خویش قرار دهیم.

(قسمتی از وصیت نامه ی شهید)

شهید والامقام عباسعلی عموقنبری

آن را که دل از عشق پر آتش باشد            هرقصه که گوید همه دلکش باشد

تو قصه عاشقان همی کم شنوی              بشنو بشنو که قصه شان خوش باشد

برادر عزیزم امروز انقلاب اسلامی ایران به همچون شما احتیاج دارد، برای چه می گویم که به شما احتیاج است، به این خاطر که اگر شما درس نخوانید یک عده از خدا بی خبرها می آیند و خون شهدا را پایمال می کنند، ولی اگر درس بخوانی، درس همراه با تقوا، با ایمان و خدا ترسی سودش برای این ملت شهید داده، مفید است ولی اگر آمدی و پول این ملت بیچاره را مصرف کردید، وقت خود و پول بیت المال مسلمین را مصرف کردید و درس خواندید ولی سودش به این مردم مستضعف نرسد هیچ فایده ای ندارد و این گناه بزرگی است. پس از تو و امثال تو می خواهم که درس بخوانید که خون شهدا که در راه اسلام و قرآن ریخته شده است را پایمال نکنند.
خواهران عزیزم اگر می خواهید فرزند تحویل این جامعه دهید، فرزندانی همچون ابوذر، سلمان فارسی و زینب کبری باشد، نه خدای ناکرده نا خلف که باعث رنج و غم انسان باشد. از شما می خواهم که فرزندانی تحویل این جامعه دهید که پیرو خط اصیل اسلام و قرآن و رهبر کبیر انقلابمان امام خمینی باشند. خداوند شما را با حضرت زینب محشورکند و از شما می خواهم که همچون زینب در راه خدا قدم بردارید. خداوند شما را در کارهای خیر موفق بگرداند.

           (قسمتی از وصیت نامه ی شهید)

شهید والامقام حسن سرباز

آن را که دل از عشق پر آتش باشد          هر قصه که گوید همه دلکشش باشد

تو قصه عاشقان همی کم شنوی            بشنو,بشنو که قصه شان خوش باشد

شهادت عشق به معشوق را آفرید و قربان شدن داوطلبانه را جذبۀ او و اسماعیل وار به قربانگاه رفتن را لقای او و همۀ اینها را یعنی جدای از خدا نبودن در قیامت  که علی(ع) می‌فرماید (کیف صبر علی فراقک، چگونه من صبر کنم بر فراق تو.
آنچه که می‌رود و می‌آید شکری است واجب، اگر بدی است، اگر خوبی همه را باید به زبان حال گفت الحمدالله، انسان را توان مقاومت نیست هنگامی‌که می‌بیند اطفال دوازده ساله‌ای را که چه مشتاقانه به کوی یار می‌شتابند و آنگاه که به فکر فرو می‌روند خود را عقب افتاده می‌بیند، تنها راه را حرکت به سوی جبهه و اجرای  فرمان خداوند می‌بیند و آرزوی نهاییش شهادت در راه خداست تا شاید از این راه بتواند به خیل شهدای راه حق و حقیقت بپیوندند.اگر مشتاق لقا هستی باید هر آنچه که تو را به خودت سرگرم کند و تو را به تن خاکی و عالم فانی سرگرم کند از خود دور کنی و در غیر اینصورت به لقای من نخواهی رسی، به من‌ آی و با من شو تا به من برسی که اگر تو، تو باشی و من هم، آنوقت دوگانگی به یگانگی نمی‌گنجد و این مقوله ایست نادرست.

(قسمتی از وصیت نامه ی شهید)

                                                                                                                

شهید والامقام محمد رحیم زاده

آن را که دل از عشق پر آتش باشد          هر قصه که گوید همه دلکشش باشد

تو قصه عاشقان همی کم شنوی            بشنو,بشنو که قصه شان خوش باشد

جوانان عزیز و ای کسانیکه خداوند قدرت و توانایی دفاع ازاسلام را به شما ارزانی داشته است، قدر این نعمت عظیمی‌را بدانید و مطمئن باشید که « لئن شکرتم لا زید‌نکم » و شکر این نعمت است که با حضور فعال خود در جبهه‌های نبرد به دشمنان اسلام ثابت کنید که ما با عظمی‌راسخ و اراده‌ای آهنین که سرچشمه‌اش ایمان به خداست تا آخرین قطره خونمان دست از یاری امام بر نداشته و تا محو کفار و پیروزی اسلام از پای نخواهیم نشست.
مردم عزیز با حضور خود در نماز سیاسی عبادی جمعه و دیگر اجتماعات مذهبی و با پرهیز از گرانفروشی و احتکار حافظ خون شهدا باشید و هر لحظه‌ای که فکر خطا به مغزتان خطور می‌کند، شهدا و پیام آنها را از یاد نبرید که به یاد شهدا بودن مانع از خطا می‌باشد
                                                                                                                                      (قسمتی از وصیت نامه ی شهید)

شهید والامقام محمدجواد مصطفایی

آن را که دل از عشق پر آتش باشد          هر قصه که گوید همه دلکشش باشد

تو قصه عاشقان همی کم شنوی            بشنو,بشنو که قصه شان خوش باشد

هر وقت راهی خط مقدم میشدیم مرد و زن ، بچه و بزرگ  پیش از ما می آمدند و استقبالی شکوهمند از برادران خود می کردند و نه تنها با هدیه و گل و دعا  ما را بدرقه می کردند بلکه  اشک چشم آنها راه گشای ما بود.پیرمردی بلند قامت که زیادی سن، کمی خمیده اش کرده بود دیدم که بر روی بام ایستاده و در دستی قرآن را باز کرده رو به آسمان گرفته و دست دیگرش را هم به جانب آسمان بلند کرده بود. فاصلۀ ما زیادتراز آن بود که بشنوم، ولی دیدم اشک چشمان این پیرمرد محاسن سفیدش را آبیاری می کرد، پس او برای پیروزی ما دعا می کرد و پیرزنها در هرکجا که به ما می رسیدند اشک چشمانشان جاری می شد و دعا می کردند، و مردان پسر بچه گان و جوانان هم همیشه ما را مورد تشویق قرار می دادند و یک دختر بچه کوچک در ایستگاه قطار گل به ما داد.  و فقط تنها حرفی که از دهانش در آمد این بود که بعد از خدا چشم ملت به شما برادران است، پس باعث سربلندی شوید.

(قسمتی از وصیت نامه ی شهید)