|
|
نام و نام خانوادگی شهید : اسدالله عظیمی نام پدر : جعفر تاریخ تولد : 1331/01/20 تاریخ شهادت : 1362/12/11 عملیات شهادت : خیبر محل شهادت : جزایر مجنون محل خاکسپاری : گلدشت |
کلام شهید : |
پروردگارِعالم برامت اسلامی ایران منت گذارد وپس از سالیان درازِ دربدری و جهالت و گمراهی سیاه، نوری را از ذریه پاک اباعبداله الحسین برگزید تا به نیابت از فرزند پیامبر اکرم (ص) و فاطمه زهرا (س)، حضرت قائم آل محمد (عج ) این امت را به سوی اسلام محمد (ص) و علی (ع) فراخواند و قرآن را از زیر خروارها خاک و از گوشه قبرستانها به صحنه اجتماعی آورد و در روح مرده و فرسودهمان را جانی دوباره دهد و حقا که این ملت، کوفیان روسیَه را رو سیاهتر کردند و با قدمهای استوار و ایثار بهترین و عزیزترین کسانشان دعوتش را لبیک گفتند و نشان دادند که امت واقعی رسول اکرم (ص) هستند و این کشور را مهد اسلام و انقلاب اسلامی نمودند
این انقلاب و این رهبری پشت آمریکا، روسیه، فرانسه، اسرائیل و انگلیس و همه قدرتهای کوچک و بزرگ شیطان و ضد اسلام را لرزاند و آنها را در جهان منزوی کرد و میرود تا به یاری حق پرچم لا اله الا الله و محمد رسول الله را بر سراسر کره زمین برافرازد و زمینهای ایجاد کند تا آن عزیز و محبوب خدا بیاید و چشم منتظران بیقرار قیام و ظهورش را به جمال زیبایش بیاراید و در این راه عزیزترین و پاکترین فرزندان این امت رسول اکرم (ص) فدا شدند و مستوجب یادآوری مسئولیت عظیم و سنگینشان گردیدند که به قول امام عزیزمان با یک دست قرآن را و با دست دیگر اسلحه برگیریم و نبردی را با دشمنان اسلام و مسلمین پی افکنیم
در این راه مرگ ما را فراخواند که چه باک، چون این مرگ موت نیست بلکه آغاز زندگی حقیقی و معنوی و حیات جاوندان است. فرشتگان خاص خدا در رضوان الله در انتظار متنعم کردن سربازان خونین کفن جبهههای رزم توحید علیه شرکند. این است که از پدر و مادر و همسر و خواهران و برادران و از همه آشنایان انتظار دارم که در مرگ من نگریند و سیه نپوشند چرا که مرگ ما برای دشمن عزا است نه برای خودمان؛ مرگ برای خودمان خوشبختی ابدی و برای دشمنانمان ذلت همیشگی و عقویتهای وحشتناک جهنم را مستوجب است اگر خواستید بگرید بر مصیبت اباعبداللهالحسین (ع) بگریید
رنجهای مولا علی (ع) را به یاد آورید که از شدت درد و رنج و نبودن همدرد نیمههای شب به نخلستانهای اطراف مدینه میرفت و سر بر چاه میگذاشت و فریاد میکشید و ناله میزد، وقتی دردهای مولا را درک کردید، برایش ناله کنید و بر غربتش بگرید و رنج خویش را که در مقابل عظمت دردهای مولا قابل حساب نیست، فراموش نمایید. از همه امت اسلامیمان میخواهم و انتظار دارم که امام عزیزمان را همچنان پیرو باشند و برای رضایت خدا و آقا امام زمان (عج) همچنان استوار و محکم از سلام و قرآن و رهبری پشتیبانی نمایند و کاری نکنند که خدای نکرده در روز موعود در مقابل شهدای عزیزمان عرق شرم بر پیشانیشان بنشیند
من یک کارگر در ذوبآهن اصفهان، پولادشهر کار میکردم، من داوطلب به جبهه اعزام شدم که در جبهههای نبرد به رزمندگان کمک کنم تا دست به دست هم بتوانیم صدام را نابود کنیم . سلام من به مادر مهربانم که روز و شب برایم زحمت کشید؛ مادر مهربانم مرا ببخشید و حلالم کنید. و ای مادر امیدوارم که مثل فاطمه زهرا و زینب باشی. از عموی گرامی غلامرضا علامی که مثل پدر برایم بود، خیلی تشکر میکنم. پیام من به برادر و خواهرهایم این است که ادامه دهنده (راه) شهیدانمان باشند و مرا حلال کنید.
همسر مهربانم که نزدیک به 9 سال است در یک خانه زندگی میکردیم، چه زحمتهایی با هم میکشیدیم تا توانستیم یک زندگی ساده داشته باشیم. همسر مهربانم مرا حلال کنید و ببخشید من شما را خیلی اذیت کردم. من 5 بچهام را به امید خدا و به امید شما رها کردم و به جبهه رفتم ولی شما گفتی که، شما که میخواهید به جبهه بروی من با 5 تا بچه کوچک را برای من رها کردی و میخواهی به جبهه بروی. چکار کنم ولی من دیدم که جمهوری اسلامی امروز در خطر است من از بچههای کوچک میخواهم که ادامه دهنده راه شهیدان و ادامه دهنده راهم باشند
سلام گرم من به ملت شهیدپرور ایران که جوانان عزیزشان را برای اسلام و کشور و این آب و خاک به جبهههای نبرد میفرستند که دشمن مزدور صدامی را نابود کنند. مرگ بر طرفداران صدام خائن، امریکا، شوروی، اسرائیل و فرانسه که به طرفداری از صدام خائن، کمک میکنند که جمهوری اسلامی را نابود کنند. پیام من به خانوادههای شهیدان این است که خدای بزرگ صبر به آنها بدهد و ما رزمندگان، ادامه دهنده راه شهیدانمان هستیم و تا آخرین قطره خون خود راه آنها را ادامه خواهیم داد.
این انقلاب و این رهبری پشت آمریکا، روسیه، فرانسه، اسرائیل و انگلیس و همه قدرتهای کوچک و بزرگ شیطان و ضد اسلام را لرزاند و آنها را در جهان منزوی کرد و میرود تا به یاری حق پرچم لا اله الا الله و محمد رسول الله را بر سراسر کره زمین برافرازد و زمینهای ایجاد کند تا آن عزیز و محبوب خدا بیاید و چشم منتظران بیقرار قیام و ظهورش را به جمال زیبایش بیاراید و در این راه عزیزترین و پاکترین فرزندان این امت رسول اکرم (ص) فدا شدند و مستوجب یادآوری مسئولیت عظیم و سنگینشان گردیدند که به قول امام عزیزمان با یک دست قرآن را و با دست دیگر اسلحه برگیریم و نبردی را با دشمنان اسلام و مسلمین پی افکنیم
در این راه مرگ ما را فراخواند که چه باک، چون این مرگ موت نیست بلکه آغاز زندگی حقیقی و معنوی و حیات جاوندان است. فرشتگان خاص خدا در رضوان الله در انتظار متنعم کردن سربازان خونین کفن جبهههای رزم توحید علیه شرکند. این است که از پدر و مادر و همسر و خواهران و برادران و از همه آشنایان انتظار دارم که در مرگ من نگریند و سیه نپوشند چرا که مرگ ما برای دشمن عزا است نه برای خودمان؛ مرگ برای خودمان خوشبختی ابدی و برای دشمنانمان ذلت همیشگی و عقویتهای وحشتناک جهنم را مستوجب است اگر خواستید بگرید بر مصیبت اباعبداللهالحسین (ع) بگریید
رنجهای مولا علی (ع) را به یاد آورید که از شدت درد و رنج و نبودن همدرد نیمههای شب به نخلستانهای اطراف مدینه میرفت و سر بر چاه میگذاشت و فریاد میکشید و ناله میزد، وقتی دردهای مولا را درک کردید، برایش ناله کنید و بر غربتش بگرید و رنج خویش را که در مقابل عظمت دردهای مولا قابل حساب نیست، فراموش نمایید. از همه امت اسلامیمان میخواهم و انتظار دارم که امام عزیزمان را همچنان پیرو باشند و برای رضایت خدا و آقا امام زمان (عج) همچنان استوار و محکم از سلام و قرآن و رهبری پشتیبانی نمایند و کاری نکنند که خدای نکرده در روز موعود در مقابل شهدای عزیزمان عرق شرم بر پیشانیشان بنشیند
من یک کارگر در ذوبآهن اصفهان، پولادشهر کار میکردم، من داوطلب به جبهه اعزام شدم که در جبهههای نبرد به رزمندگان کمک کنم تا دست به دست هم بتوانیم صدام را نابود کنیم . سلام من به مادر مهربانم که روز و شب برایم زحمت کشید؛ مادر مهربانم مرا ببخشید و حلالم کنید. و ای مادر امیدوارم که مثل فاطمه زهرا و زینب باشی. از عموی گرامی غلامرضا علامی که مثل پدر برایم بود، خیلی تشکر میکنم. پیام من به برادر و خواهرهایم این است که ادامه دهنده (راه) شهیدانمان باشند و مرا حلال کنید.
همسر مهربانم که نزدیک به 9 سال است در یک خانه زندگی میکردیم، چه زحمتهایی با هم میکشیدیم تا توانستیم یک زندگی ساده داشته باشیم. همسر مهربانم مرا حلال کنید و ببخشید من شما را خیلی اذیت کردم. من 5 بچهام را به امید خدا و به امید شما رها کردم و به جبهه رفتم ولی شما گفتی که، شما که میخواهید به جبهه بروی من با 5 تا بچه کوچک را برای من رها کردی و میخواهی به جبهه بروی. چکار کنم ولی من دیدم که جمهوری اسلامی امروز در خطر است من از بچههای کوچک میخواهم که ادامه دهنده راه شهیدان و ادامه دهنده راهم باشند
سلام گرم من به ملت شهیدپرور ایران که جوانان عزیزشان را برای اسلام و کشور و این آب و خاک به جبهههای نبرد میفرستند که دشمن مزدور صدامی را نابود کنند. مرگ بر طرفداران صدام خائن، امریکا، شوروی، اسرائیل و فرانسه که به طرفداری از صدام خائن، کمک میکنند که جمهوری اسلامی را نابود کنند. پیام من به خانوادههای شهیدان این است که خدای بزرگ صبر به آنها بدهد و ما رزمندگان، ادامه دهنده راه شهیدانمان هستیم و تا آخرین قطره خون خود راه آنها را ادامه خواهیم داد.



