|
نام و نام خانوادگی شهید : ناصر فاضل نام پدر : محمدجعفر تاریخ تولد : 1347/06/31 تاریخ شهادت : 1364/06/20 عملیات شهادت : قادر محل شهادت : اشنویه قطعه : 11 |
کلام شهید : |

خدایا از تو قدردانی می کنم تو را سپاس می گویم که مرا از منحرف شدن نجات بخشیدی و به سوی خود خواندی هرچند من گناهان زیادی مرتکب شده ام ولی تو ببخش خدا مرا از منجلاب فساد و تباهی نجات بخشیدی و یک بینش اسلامی به من عطا فرمودی که ترا هر چند بیشتر بشناسم و مشتاق گوی تو گردم و لقاء ترا بر همه دنیا و آنچه در آن است ترجیح دهم و جان ناقابلی که به من عطا کردی درکف اخلاص نهم و به عرصه جنگ علیه باطل پا نهم و اسلامت را که همان اسلام محمدی (ص) است یاری نمایم
ای پدرم از زحماتی که در بزرگ کردن من کشیده ای متشکرم من الان که در این جا هستم می خواهم که دستان پینه بسته ات را ببوسم ولی چه کنم که در غربت از شما به سر می برم و دسترسی ندارم ولی از ته قلب دستان شما را می بوسم و می خواهم که مرا ببخشی و حلال کنی واگر من شهید شدم بگو الهم تقبل منی هذا الشهید خدایا این قربانی را به درگاهت قبول فرما و اما تو ای مادرم ای کسی که در غم ها و شادی های من شریک بودی از تو طلب بخشش می کنم و می خواهم بعد از اینکه خبر شهادت من را شنیدی نماز شکر به جا آور و خوشحال باش زیرا من امانتی از خدا بودم در دست شما و شما این امانت را خوب پرورش دادید و به صاحب اصلی اش بازگرداندی
خواهرانم:این را بدانید که سیاهی چادرتان از سرخی خون من رنگین تر است پس حجابتان را حفظ کنید و اگر من شهید شدم مانند زینب باشید زیرا او مبلغ خون برادرش بود و شما هم باید نه تنها بلکه پیام کلیه شهدا را در جهان منتشر سازید و به ابر قدرتها بگوئید که ما برادرانمان شهید شدند تا اسلام باقی بماند و ما هم راه آنها ادامه دهیم و بدانید تا ما هستیم به فرمان قرآن با شما جنگ می کنیم تا تمامی ریشه های شما را از بن برکنیم و پرچم لا اله الا الله و محمد رسول الله را برکاخهای شما به اهتزار در آوریم پس هر چه سریعتر دست ازدشمنی اسلام بردارید.
ای پدرم از زحماتی که در بزرگ کردن من کشیده ای متشکرم من الان که در این جا هستم می خواهم که دستان پینه بسته ات را ببوسم ولی چه کنم که در غربت از شما به سر می برم و دسترسی ندارم ولی از ته قلب دستان شما را می بوسم و می خواهم که مرا ببخشی و حلال کنی واگر من شهید شدم بگو الهم تقبل منی هذا الشهید خدایا این قربانی را به درگاهت قبول فرما و اما تو ای مادرم ای کسی که در غم ها و شادی های من شریک بودی از تو طلب بخشش می کنم و می خواهم بعد از اینکه خبر شهادت من را شنیدی نماز شکر به جا آور و خوشحال باش زیرا من امانتی از خدا بودم در دست شما و شما این امانت را خوب پرورش دادید و به صاحب اصلی اش بازگرداندی
خواهرانم:این را بدانید که سیاهی چادرتان از سرخی خون من رنگین تر است پس حجابتان را حفظ کنید و اگر من شهید شدم مانند زینب باشید زیرا او مبلغ خون برادرش بود و شما هم باید نه تنها بلکه پیام کلیه شهدا را در جهان منتشر سازید و به ابر قدرتها بگوئید که ما برادرانمان شهید شدند تا اسلام باقی بماند و ما هم راه آنها ادامه دهیم و بدانید تا ما هستیم به فرمان قرآن با شما جنگ می کنیم تا تمامی ریشه های شما را از بن برکنیم و پرچم لا اله الا الله و محمد رسول الله را برکاخهای شما به اهتزار در آوریم پس هر چه سریعتر دست ازدشمنی اسلام بردارید.