|
نام و نام خانوادگی شهید : مجتبی فرقانیان نام پدر : رضا تاریخ تولد : 1345/03/01 تاریخ شهادت : 1362/12/05 عملیات شهادت : خیبر محل شهادت : جزایر مجنون قطعه : 3 ردیف : 2 |
کلام شهید : |

با سلام و درود بیکران به خانوادههای ارجمند و محترم شهدای کربلاهای ایران و خانوادههای معظم و صبور اسرای جنگ تحمیلی و خانوادههای معلولین و مجروحین و با سلام به پدر و مادر عزیز و مهربانم، امیدوارم که از دست فرزند خود راضی باشید. پدر عزیزم امیدوارم که مرا ببخشی از اینکه نتوانستم فرزند خوبی برای شما باشم، مرا ببخشید از اینکه دین فرزندیم را به شما ادا نکردم و عصای دست شما نبودم و تو ای مادر عزیز و مهربانم، سلام علیکم امیدوارم که از شهادت من هیچ غم و ناراحتی نداشته باشی و مرا ببخشی از اینکه فرزند خوبی برای شما نبودم، امیدوارم که شیرت را بر من حلال کنی و از شهادت من ناراحتی نداشته باشید زیرا اگر لیاقت پیدا کردم و در راه خدا کشته شدم بدانید که به سوی تنها معبودم شتافتم.
چند سفارش از درون قلبم و از روی عشق به امام عزیزم به شما عزیزانم دارم، اول اینکه امام عزیزمان، آن کوبندة قلبهای رزمندگان عاشق را دعا کنید، امام عزیزمان و رزمندگان اسلام را دعا کنید و نماز شب را فراموش نکنید که این نماز شبها و دعاهای شماست که قلب ظالمان و کافران را در هم میکوبد. و به شما وصیت میکنم تقوا و ایمان را که تنها سلاح خود قرار دهید و از مادیات دوری کنید و از جان و مالتان را در راه خدا انفاق کنید.
عزیزان در برابر دشمنان چون کوه استوار باشید و از مرگ ذلت بار بترسید، در راه خدا جهاد کنید و از جانهایتان هراسی نداشته باشید چون مرگ یک مومن بهترین هجرت اوست. از معاد بترسید و قیامت را در نظر بگیرید، به یاد عذاب آخرت باشید عذابی که خداوند بر کافران و ظالمان قرار میدهد، بترسید از قیامت که بسیار مشکل است. در برابر خدواند یکتا خود را خوار و ذلیل بگیرید و صبر و استقامت را پیشه کنید، از غرور و تکبر بپرهیزید و زبانهایتان را از لغزشها نگه دارید و غیبت نکنید که گناهی است بسیار زشت و ناپسند.
دعا کنید چون ابا عبدالله تشنه از دنیا بروم و آخرین لحظات عمر خود را، چون امیر المومنین علی(ع) که عاشقانه ندای فزت برب الکعبه، که رستگار شدم را سر داد و به سوی خداوند شتافت را سر دهم. دیگر سخنی ندارم زیرا که سخنان من بسیار بیارزش است در برابر سخنان ائمه اطهار،تنها میگویم که به امام عزیزم بگویید: جانم به فدایت امام عزیز.
از اینکه با دست خط زشتی نوشتم مرا ببخشید، زیرا عجله دارم و چند لحظهای دیگر به سوی دیار عاشقان، خط مقدم جبهه خواهم شتافت.
چند سفارش از درون قلبم و از روی عشق به امام عزیزم به شما عزیزانم دارم، اول اینکه امام عزیزمان، آن کوبندة قلبهای رزمندگان عاشق را دعا کنید، امام عزیزمان و رزمندگان اسلام را دعا کنید و نماز شب را فراموش نکنید که این نماز شبها و دعاهای شماست که قلب ظالمان و کافران را در هم میکوبد. و به شما وصیت میکنم تقوا و ایمان را که تنها سلاح خود قرار دهید و از مادیات دوری کنید و از جان و مالتان را در راه خدا انفاق کنید.
عزیزان در برابر دشمنان چون کوه استوار باشید و از مرگ ذلت بار بترسید، در راه خدا جهاد کنید و از جانهایتان هراسی نداشته باشید چون مرگ یک مومن بهترین هجرت اوست. از معاد بترسید و قیامت را در نظر بگیرید، به یاد عذاب آخرت باشید عذابی که خداوند بر کافران و ظالمان قرار میدهد، بترسید از قیامت که بسیار مشکل است. در برابر خدواند یکتا خود را خوار و ذلیل بگیرید و صبر و استقامت را پیشه کنید، از غرور و تکبر بپرهیزید و زبانهایتان را از لغزشها نگه دارید و غیبت نکنید که گناهی است بسیار زشت و ناپسند.
دعا کنید چون ابا عبدالله تشنه از دنیا بروم و آخرین لحظات عمر خود را، چون امیر المومنین علی(ع) که عاشقانه ندای فزت برب الکعبه، که رستگار شدم را سر داد و به سوی خداوند شتافت را سر دهم. دیگر سخنی ندارم زیرا که سخنان من بسیار بیارزش است در برابر سخنان ائمه اطهار،تنها میگویم که به امام عزیزم بگویید: جانم به فدایت امام عزیز.
از اینکه با دست خط زشتی نوشتم مرا ببخشید، زیرا عجله دارم و چند لحظهای دیگر به سوی دیار عاشقان، خط مقدم جبهه خواهم شتافت.