|
نام و نام خانوادگی شهید : مصطفی کبیری نام پدر : باقر تاریخ تولد : 1341/05/08 تاریخ شهادت : 1362/12/05 عملیات شهادت : خیبر محل شهادت : جزایر مجنون محل خاکسپاری : گلدشت |
کلام شهید : |

همیشه جنگ ومبارزه حق علیه باطل بوده است و خواهد بود نتیجه ان است که حق پیروز است . باری برادران و خواهران و کسانیکه تشریف دارید , در آخر زیارتنامه عاشورا را میخوانیم ای کاش من بودم در زمان امام حسین(ع) که (هل من ناصر ینصرنی) امام پاسخ می گفتم و به یاریش می شتافتم . اکنون این میدان عمل است و دشمن غدار و بی شرم تر از یزید و پست تر و بی رحم تر از جنایتکاران دوران گذشته است و ما آمده ایم تا با هزاران حضرت ابو الفضل ها و علی اکبر ها به یاری حسین زمانمان بشتابیم ,آمده ایم تا با خون سرخمان روی جنایتکاران تاریخ را سیاه و سیاه تر کنیم . با همین خونی که اگر بر روی لباس بریزدآن لباس نجس می شود حال اگر در راه خدا از بدن شهید ریخته شود اینقدر پاک و مطهر می شود نزد خداوند تبارک وتعالی که هیچ خونی به آن مرتبه و مقام نمی رسد.
در اینجا سخنی با پدر ومادرم : من می دانم که شما چقدر برایم زحمت کشیدیدو چون از راه مشروع و حلال بزرگم کردید , البته که باید در راهی قدم گذارم که رضایت خدا و رسول درآن باشد وآن راه انبیاء و راه صدیقین و راه امام حسین و راه نائب و ادامه دهنده بر حقش امام خمینی است و شما باید بر خود ببالید و افتخار کنید که چنین سعادتی نصیب شما شده است و هنگامی که خبر شهادتم به شما می رسد همچون کوه استوار باشید و حتی اجازه ندهید که به شما کسی تسلیت گوید , که این راه تبریک گفتن دارد نه تسلیت و بر امت حزب الله است که حرمت خون شهیدان را در مقابل ضد انقلاب و دشمنان اسلام پاس دارند چه آنها که رفتند کاری حسینی کردند و انها که مانده اند باید کاری زینبی کنند و گرنه یزیدی اند.
نیز سخنی با همسرم , همسر عزیزم تو خوب می دانی و به مسائل روز آگاه بوده ای و آگاهی شما بودی که درک کردی که دیگر جای ایستادن من نبود . و منهم صبرم لبریز و بسیار از تو راضی هستم که مانع رفتنم به جبهه نشدی و اگر به فیض شهادت نائل شدم امیدوارم صبور باشی و با صبر خود دیگران را نیز روحیه بدهی که این خود روحیه ای برای مادران شهداء است و همانگونه که خود می دانید راه زینب را در پیش گیرتا در دنیا و اخرت رستگار شوی.
در اینجا سخنی با پدر ومادرم : من می دانم که شما چقدر برایم زحمت کشیدیدو چون از راه مشروع و حلال بزرگم کردید , البته که باید در راهی قدم گذارم که رضایت خدا و رسول درآن باشد وآن راه انبیاء و راه صدیقین و راه امام حسین و راه نائب و ادامه دهنده بر حقش امام خمینی است و شما باید بر خود ببالید و افتخار کنید که چنین سعادتی نصیب شما شده است و هنگامی که خبر شهادتم به شما می رسد همچون کوه استوار باشید و حتی اجازه ندهید که به شما کسی تسلیت گوید , که این راه تبریک گفتن دارد نه تسلیت و بر امت حزب الله است که حرمت خون شهیدان را در مقابل ضد انقلاب و دشمنان اسلام پاس دارند چه آنها که رفتند کاری حسینی کردند و انها که مانده اند باید کاری زینبی کنند و گرنه یزیدی اند.
نیز سخنی با همسرم , همسر عزیزم تو خوب می دانی و به مسائل روز آگاه بوده ای و آگاهی شما بودی که درک کردی که دیگر جای ایستادن من نبود . و منهم صبرم لبریز و بسیار از تو راضی هستم که مانع رفتنم به جبهه نشدی و اگر به فیض شهادت نائل شدم امیدوارم صبور باشی و با صبر خود دیگران را نیز روحیه بدهی که این خود روحیه ای برای مادران شهداء است و همانگونه که خود می دانید راه زینب را در پیش گیرتا در دنیا و اخرت رستگار شوی.