|
نام و نام خانوادگی شهید : اکبر مردانی نام پدر : رجبعلی تاریخ تولد : 1364/04/03 تاریخ شهادت : 1362/12/05 عملیات شهادت : خیبر محل شهادت : جزایر مجنون قطعه : 3 ردیف : 8 |
کلام شهید : |

خدایا تو را سپاس بیکران میگویم که چنان اردهای به من عطا کردی تا بتوانم در راه تو و برای تو و نسبت به عشقی که به تو دارم قدم بر دارم، خدایا تو خودت آگاهی و ناظر بودهای به اعمالی که من در این چند روز عمر پر گناهم انجام دادهام.
خدایا به مقام امام عصرت قسم چشمهایم را که روزی در جهت گناه به گردش در میآمده است به جمال نورانی حضرت امام مهدی (عج) روشن بگردان، خدایا آنقدر قدرت و اراده به من بده تا با دستهایم که روزی برای گناه حرکت میکرده است و مشتهایم را که روزی غرق خواری و ذلت بوده عاری از گناه کنم و پاکی و اخلاص را از لطف بیکرانت به من هدیه کن تا با مشتهایم آنقدر بر سر صدامیان بکویم تا استخوانهای دستهایم خورد شود.
مادر مهربانم اگر سعادت نصیبم شد، در سوگ شهادتم شاد باش؛ همانند امالبنین شجاع و صبور باش. مادر عزیزم تو خیلی آرزو داشتی من به جبهه بروم و من هم رفتم، امیدوارم که از دستم ناراضی نباشی، مادر من با تفنگم عهد بستم که تا خصم زبون صدامی را از این سرزمین مقدس و اسلامی کربلا بیرون نکنم از پای ننشینم. بدان به عهدم وفا میکنم و کشورهای مظلوم را از زیر ستم مستکبرین آزاد خواهم کرد، چه زنده بمانیم و چه شهید در هر صورت پیروزی از آن ماست.
همیشه پیرو خط امام باشید و همدیگر را نصیحت کنید که مبادا از راه صحیح خارج شوید. ای مردم با ایمان و برادران و خواهران، امروز روزی است که بر همة شما حجت تمام شده است و هیچ عذری ندارید، اگر کوتاهی کنید به روسیاهی ابدی گرفتار خواهید شد. برادران و خواهران تأکید میکنم اگر میخواهید رستگار شوید (علیکم بولایت فقیه) فقط معتقد به ولایت فقیه باشید و بدانید خط ولایت فقیه در این زمان همان خط علی (ع) در آن زمان است و خطهای دیگر همان خطهای انحرافی آن زمان است.
همه از خدا هستیم و به سوی خدا رجعت مینماییم، حال که از خدائیم باید سعی کنیم رضایت خدا را حاصل نماییم ،وقتی میتوانیم به رضایت او برسیم که موقعیت شناس باشیم، در این حال که تمام ابرقدرتها دست به دست هم دادهاند تا اسلام عزیز را نابود کنند و قصد نابودی انقلاب خونبار حسینیمان را در دارند، بنا به مسئولیتم، به ندای رهبر عزیزمان لبیک گفتم و مسئولیت شرعی و وظیفة خود دانستم که در این نبرد شرکت نمایم که در این راه پیروزی با اسلام است و اگر کسی سعادت شهادت نصیبش شد، پیروزی است و اسلام با دادن خون زنده میماند و شکر خدا که من سعادت جنگیدن در راهش را به پیدا کردم.
شما پدر عزیزم حالا که فرزندت را قربانی اسلام کردی و به سهم خود ثمرة عمرت را به اسلام بخشیدی و قطرة خون ناقابل فرزندت در راه حق ریخته شد، صبر را از علی (ع) بیاموز، از رهبرمان خمینی بیاموز که در مرگ فرزندش، فرزند عالمش، در مرگ امیدش و امید اسلام چه گفت و چه کرد، از حسین (ع) بیاموز و از قرآن. پدر عزیزم من در حق شما خیلی بدی کردم امیدوارم که مرا عفو کنی و از زجرهایی که به تو دادهام درگذری، پدر شما تنها به یاد خدا باش و هر کاری که انجام میدهی سعی کن برای خدا باشد، هرکس با خدا باشد خدا هم او را میپذیرد.
خدایا آنقدر قدرت به من عنایت کن تا با پاهایم که روزی در مسیر گناه میرفته اینک از بیابانهای جنوب به کربلای حسینی تو بشتابم و حتی اگر امامم امر فرماید، تا قدس هم با پای برهنه پیاده خواهم رفت. خدایا چنان قدرتی به من عطا کن تا بتوانم با لبهایم که روزی برای فساد و برای جو فریبگرای آن زمان برای هرزهگویی حرکت میکرده است، اینک برای تو و برای عشق به تو و برای رسیدن به تو آنقدر فریاد بکشم تا کاخهای سفید و کرملین از رعشه صدایم بر سر جهانخواران فرو ریزد. خدایا بنده گنهکاری هستم که به درگاه تو رو آوردهام، تو خودت من را عفو کن و توبهام را بپذیر.
خدایا به مقام امام عصرت قسم چشمهایم را که روزی در جهت گناه به گردش در میآمده است به جمال نورانی حضرت امام مهدی (عج) روشن بگردان، خدایا آنقدر قدرت و اراده به من بده تا با دستهایم که روزی برای گناه حرکت میکرده است و مشتهایم را که روزی غرق خواری و ذلت بوده عاری از گناه کنم و پاکی و اخلاص را از لطف بیکرانت به من هدیه کن تا با مشتهایم آنقدر بر سر صدامیان بکویم تا استخوانهای دستهایم خورد شود.
مادر مهربانم اگر سعادت نصیبم شد، در سوگ شهادتم شاد باش؛ همانند امالبنین شجاع و صبور باش. مادر عزیزم تو خیلی آرزو داشتی من به جبهه بروم و من هم رفتم، امیدوارم که از دستم ناراضی نباشی، مادر من با تفنگم عهد بستم که تا خصم زبون صدامی را از این سرزمین مقدس و اسلامی کربلا بیرون نکنم از پای ننشینم. بدان به عهدم وفا میکنم و کشورهای مظلوم را از زیر ستم مستکبرین آزاد خواهم کرد، چه زنده بمانیم و چه شهید در هر صورت پیروزی از آن ماست.
همیشه پیرو خط امام باشید و همدیگر را نصیحت کنید که مبادا از راه صحیح خارج شوید. ای مردم با ایمان و برادران و خواهران، امروز روزی است که بر همة شما حجت تمام شده است و هیچ عذری ندارید، اگر کوتاهی کنید به روسیاهی ابدی گرفتار خواهید شد. برادران و خواهران تأکید میکنم اگر میخواهید رستگار شوید (علیکم بولایت فقیه) فقط معتقد به ولایت فقیه باشید و بدانید خط ولایت فقیه در این زمان همان خط علی (ع) در آن زمان است و خطهای دیگر همان خطهای انحرافی آن زمان است.
همه از خدا هستیم و به سوی خدا رجعت مینماییم، حال که از خدائیم باید سعی کنیم رضایت خدا را حاصل نماییم ،وقتی میتوانیم به رضایت او برسیم که موقعیت شناس باشیم، در این حال که تمام ابرقدرتها دست به دست هم دادهاند تا اسلام عزیز را نابود کنند و قصد نابودی انقلاب خونبار حسینیمان را در دارند، بنا به مسئولیتم، به ندای رهبر عزیزمان لبیک گفتم و مسئولیت شرعی و وظیفة خود دانستم که در این نبرد شرکت نمایم که در این راه پیروزی با اسلام است و اگر کسی سعادت شهادت نصیبش شد، پیروزی است و اسلام با دادن خون زنده میماند و شکر خدا که من سعادت جنگیدن در راهش را به پیدا کردم.
شما پدر عزیزم حالا که فرزندت را قربانی اسلام کردی و به سهم خود ثمرة عمرت را به اسلام بخشیدی و قطرة خون ناقابل فرزندت در راه حق ریخته شد، صبر را از علی (ع) بیاموز، از رهبرمان خمینی بیاموز که در مرگ فرزندش، فرزند عالمش، در مرگ امیدش و امید اسلام چه گفت و چه کرد، از حسین (ع) بیاموز و از قرآن. پدر عزیزم من در حق شما خیلی بدی کردم امیدوارم که مرا عفو کنی و از زجرهایی که به تو دادهام درگذری، پدر شما تنها به یاد خدا باش و هر کاری که انجام میدهی سعی کن برای خدا باشد، هرکس با خدا باشد خدا هم او را میپذیرد.
خدایا آنقدر قدرت به من عنایت کن تا با پاهایم که روزی در مسیر گناه میرفته اینک از بیابانهای جنوب به کربلای حسینی تو بشتابم و حتی اگر امامم امر فرماید، تا قدس هم با پای برهنه پیاده خواهم رفت. خدایا چنان قدرتی به من عطا کن تا بتوانم با لبهایم که روزی برای فساد و برای جو فریبگرای آن زمان برای هرزهگویی حرکت میکرده است، اینک برای تو و برای عشق به تو و برای رسیدن به تو آنقدر فریاد بکشم تا کاخهای سفید و کرملین از رعشه صدایم بر سر جهانخواران فرو ریزد. خدایا بنده گنهکاری هستم که به درگاه تو رو آوردهام، تو خودت من را عفو کن و توبهام را بپذیر.