|
نام و نام خانوادگی شهید : عباس منتظری نام پدر : رمضان تاریخ تولد : 1320/01/17 تاریخ شهادت : 1365/10/04 عملیات شهادت : کربلای 4 محل شهادت : جزیره ام الرصاص قطعه : 2 ردیف : 6 |
کلام شهید : |

پاسداری از خون شهدا چنین است؟ ما فردای قیامت جواب این گلگون کفنان را چه بگوئیم من فردای قیامت جواب فرزند شهیدم را چه دارم که بگویم او با چه رویی بیاید در پیشگاه خداوند و طلب شفاعت برای ما بکند من یک بنده گنهکار و روسیاهم که آمده به فرموده رهبرم و پیروی راه فرزند شهیدم برای دین اسلام آمده ام و اگر هم دراین راه شهادت نصیبم شد با خون خود کوله بار پر از گناهم را بشویم انشاء الله مورد عفو خداوند متعال قرار گیرم و سفارش دیگرم به خانواده ام و همه امت اسلامی این است که دائم درخط امام بوده و با هوشیاری گوش به فرمان رهبر باشند
از مادرم می خواهم مرا حلال نماید و اگر به شهادت رسیدم نگران نباشد و به همه ی فرزندانم صحبت کرده که در سوگ من گریه نکنید و نگذارید بچه هایم حس کنند که یتیم شده اند و از برادرانم طلب عفو می نمایم و همچنین از خواهران عزیزم و از آنها می خواهم که در سوگ من شاد باشند و گریه نکنند و همسرم را تنها نگذارند او در خانه من خیلی زحمت کشیده ولی من جز خدا چیزی که جبران زحمات او را بکند ندارم از خداوند طلب اجر برای او می نمایم و با دیگر دست مادرم و فرزندانم مخصوصاً روی آنها را از دور می بوسم و از آنها می خواهم که برای اطاعت از امر خداوند متعال درامر نماز و دیگر دستورات الهی کوشا بوده تا می توانند قرآن را بخوانند
از خانواده ی عزیز و همسرم و فرزندانم می خواهم که علی رغم مشکلات با صبر و شکیبائی زینب گونه خود نمونه ای برای این امت اسلامی مخصوصاً افراد بسیار نزدیک باشند فکر کنند این هم چند صباحی دیگر همسر و پدر بالای سر آنها می بود ، آیا نمی مرد؟ چرا و آنکه نمی میرد فقط خداست آیا دربستر مرگ با خواری مردن بهتر است یا مشتاقانه به دیدار دوست شتافتن و شربت شهادت را نوشیدن پس قبل ازاینکه ناراحت شوید راضی به رضای خداوند متعال باشید
همسرم، ای شریک غم و شادی زندگی من ای آنکه اگر بودی با من بودی و اگر هم نبود باز هم غمخوار من بوده و شکر خدای به جای می آوری. نان خشک و خالی یا بهترین خوارکها وخورشتها برایت یکسان بود ترا سفارش می کنم قبل از آنکه ناراحت شوی خوب است دیگر خانواده و بازماندگان شهدا را در نظر آورده و بدانی که تنها شما سرپرست خود را ازدست نداده اید با صبر و شکیبائی زینب گونه خود که دائماً در برابر مشکلات زندگی چون کوه ایستاده و مقاومت می کردی و به من درس استقامت و صبر می دادی الان نهایت اوج آن ظاهر شده و وقت امتحان نهائی رسیده مبادا خدای ناکرده مردودشوی
همسرم: درامر سرنوشت فرزندانم چه پسر و چه دختر نهایت دقت را بکار گیر، مسلمان – متحد- با صداقت- باایمان مشهور به امانت داری و خداترسی باشد و آنوقت که همه جوانب از نظر اسلامی آماده شد این امانتهای خدارا که یادبود این حقیر می باشد به دست امانتدارش بسپارید و توصیه دارم که خیلی ساده و اسلامی باشد اما خواهش عاجزانه دارم همه اقوام مخصوصاً خواهرانم این عزیزان را چون فرزندان خود دانسته و به چشم مادری به آنها نظاره کرده و نه چشم یتیمهای برادر و در جشن عروسیشان شرکت فعال نموده که مبادا احساس یتیمی نمایند و هیچ کس دیگر حق دخالت درامر فرزندان وهمسرم ندارد
فرزندانم امانت های خوب خدا را نیکو پرورش داده و روحیه ایثار- ایمان- خداپرستی و قوی و مسلمانی شایسته بودن را به آنها بیاموز و سلام مرا به آنها برسان و بگو ناراحت نباشید پدرتان یک فردمستضعفی بود با صداقت و با ایمان انشاء الله و دشمن سرسخت ظالمان و مستکبران و زر اندوزان دنیوی، اسلام مکتب و قرآن مرا مَشی و خمینی روح خدا و رهبرش که به دستور او سلاح بر دوش گرفت و به جنگ با کافران شتافت و دراین جهاد فی سبیل الله خون ناقابلش را به پای درخت اسلام و انقلاب اسلامی ریخت که با رشد آن تمام محرومان و مستضعفین جهان از زیر چکمه دژخیمان جهان خوار رهایی یابد و زمینه برقراری حکومت عدل الهی به امامت حضرت مهدی (عج) گردد انشاء الله
دختران عزیزم با حفظ حجاب اسلامی کامل در همه جا مخصوصاً شب جمعه سر قبرم بیایند و شادم کنند و از همسر می خواهم که مبادا فرزند شهیدم را تنها بگذارد و بیاید بالای سر من فرزندانم از آوردن هرچیزی سر قبرم خوداری کرده و آن را صرف خود کنیدکه خوشحال ترم و تو ای فرزند عزیزم محمدرضا تو بزرگ خانواده ام هستی تویی که سایه محبت خود را چون همای سعادت باید روی سر مادر و خواهران و برادرانت بیفکنی و چون شیری غرّان از این عزیزان در برابر تمام مشکلات ، مصائب، سختیها و فکرها و چشم های منحرف و ناپسند مواظب نمائی هر وقت درامری به بن بست رسیدی فوراً با یکی از سه نفر معرفی شده مشورت نما.
خواهرانم برایم مثل مادر هستندآخر من که مادرندارم ولی آن عزیزان جای مادر بودند و به آنها وصیت می نمایم و عاجزانه می خواهم قبل از اینکه برای من ناراحت شوید و گریه و زاری کنید آن شیون را مبدل به صحبت نموده و از دخترانم و نور چمانم دلجوئی نمایند و نگذارند آنها احساس تنهایی کنند که پدر خود را از دست داده و یتیم شده اند و مخصوصاً از خواهر عزیزم رقیه می خواهم که سه فرزند پسر مرا چون فرزند شهید خود بداند. عزیزان و نور چشمانم اگر شهید شدم و به این فیض عظیم نائل آمدم در صورتی که جسدم آمد اگر شد پهلوی فرزند شهیدم دفن کنید.
از مادرم می خواهم مرا حلال نماید و اگر به شهادت رسیدم نگران نباشد و به همه ی فرزندانم صحبت کرده که در سوگ من گریه نکنید و نگذارید بچه هایم حس کنند که یتیم شده اند و از برادرانم طلب عفو می نمایم و همچنین از خواهران عزیزم و از آنها می خواهم که در سوگ من شاد باشند و گریه نکنند و همسرم را تنها نگذارند او در خانه من خیلی زحمت کشیده ولی من جز خدا چیزی که جبران زحمات او را بکند ندارم از خداوند طلب اجر برای او می نمایم و با دیگر دست مادرم و فرزندانم مخصوصاً روی آنها را از دور می بوسم و از آنها می خواهم که برای اطاعت از امر خداوند متعال درامر نماز و دیگر دستورات الهی کوشا بوده تا می توانند قرآن را بخوانند
از خانواده ی عزیز و همسرم و فرزندانم می خواهم که علی رغم مشکلات با صبر و شکیبائی زینب گونه خود نمونه ای برای این امت اسلامی مخصوصاً افراد بسیار نزدیک باشند فکر کنند این هم چند صباحی دیگر همسر و پدر بالای سر آنها می بود ، آیا نمی مرد؟ چرا و آنکه نمی میرد فقط خداست آیا دربستر مرگ با خواری مردن بهتر است یا مشتاقانه به دیدار دوست شتافتن و شربت شهادت را نوشیدن پس قبل ازاینکه ناراحت شوید راضی به رضای خداوند متعال باشید
همسرم، ای شریک غم و شادی زندگی من ای آنکه اگر بودی با من بودی و اگر هم نبود باز هم غمخوار من بوده و شکر خدای به جای می آوری. نان خشک و خالی یا بهترین خوارکها وخورشتها برایت یکسان بود ترا سفارش می کنم قبل از آنکه ناراحت شوی خوب است دیگر خانواده و بازماندگان شهدا را در نظر آورده و بدانی که تنها شما سرپرست خود را ازدست نداده اید با صبر و شکیبائی زینب گونه خود که دائماً در برابر مشکلات زندگی چون کوه ایستاده و مقاومت می کردی و به من درس استقامت و صبر می دادی الان نهایت اوج آن ظاهر شده و وقت امتحان نهائی رسیده مبادا خدای ناکرده مردودشوی
همسرم: درامر سرنوشت فرزندانم چه پسر و چه دختر نهایت دقت را بکار گیر، مسلمان – متحد- با صداقت- باایمان مشهور به امانت داری و خداترسی باشد و آنوقت که همه جوانب از نظر اسلامی آماده شد این امانتهای خدارا که یادبود این حقیر می باشد به دست امانتدارش بسپارید و توصیه دارم که خیلی ساده و اسلامی باشد اما خواهش عاجزانه دارم همه اقوام مخصوصاً خواهرانم این عزیزان را چون فرزندان خود دانسته و به چشم مادری به آنها نظاره کرده و نه چشم یتیمهای برادر و در جشن عروسیشان شرکت فعال نموده که مبادا احساس یتیمی نمایند و هیچ کس دیگر حق دخالت درامر فرزندان وهمسرم ندارد
فرزندانم امانت های خوب خدا را نیکو پرورش داده و روحیه ایثار- ایمان- خداپرستی و قوی و مسلمانی شایسته بودن را به آنها بیاموز و سلام مرا به آنها برسان و بگو ناراحت نباشید پدرتان یک فردمستضعفی بود با صداقت و با ایمان انشاء الله و دشمن سرسخت ظالمان و مستکبران و زر اندوزان دنیوی، اسلام مکتب و قرآن مرا مَشی و خمینی روح خدا و رهبرش که به دستور او سلاح بر دوش گرفت و به جنگ با کافران شتافت و دراین جهاد فی سبیل الله خون ناقابلش را به پای درخت اسلام و انقلاب اسلامی ریخت که با رشد آن تمام محرومان و مستضعفین جهان از زیر چکمه دژخیمان جهان خوار رهایی یابد و زمینه برقراری حکومت عدل الهی به امامت حضرت مهدی (عج) گردد انشاء الله
دختران عزیزم با حفظ حجاب اسلامی کامل در همه جا مخصوصاً شب جمعه سر قبرم بیایند و شادم کنند و از همسر می خواهم که مبادا فرزند شهیدم را تنها بگذارد و بیاید بالای سر من فرزندانم از آوردن هرچیزی سر قبرم خوداری کرده و آن را صرف خود کنیدکه خوشحال ترم و تو ای فرزند عزیزم محمدرضا تو بزرگ خانواده ام هستی تویی که سایه محبت خود را چون همای سعادت باید روی سر مادر و خواهران و برادرانت بیفکنی و چون شیری غرّان از این عزیزان در برابر تمام مشکلات ، مصائب، سختیها و فکرها و چشم های منحرف و ناپسند مواظب نمائی هر وقت درامری به بن بست رسیدی فوراً با یکی از سه نفر معرفی شده مشورت نما.
خواهرانم برایم مثل مادر هستندآخر من که مادرندارم ولی آن عزیزان جای مادر بودند و به آنها وصیت می نمایم و عاجزانه می خواهم قبل از اینکه برای من ناراحت شوید و گریه و زاری کنید آن شیون را مبدل به صحبت نموده و از دخترانم و نور چمانم دلجوئی نمایند و نگذارند آنها احساس تنهایی کنند که پدر خود را از دست داده و یتیم شده اند و مخصوصاً از خواهر عزیزم رقیه می خواهم که سه فرزند پسر مرا چون فرزند شهید خود بداند. عزیزان و نور چشمانم اگر شهید شدم و به این فیض عظیم نائل آمدم در صورتی که جسدم آمد اگر شد پهلوی فرزند شهیدم دفن کنید.