نام و نام خانوادگی شهید : ناصر عاشقی پور نام پدر : عباس تاریخ تولد : 1343/06/19 تاریخ شهادت : 1364/06/20 عملیات شهادت : قادر محل شهادت : اشنویه ( آذربایجان غربی ) قطعه : 11 ردیف : |
کلام شهید : |

من خدا را شکر میکنم که در چنین برهه از زمان که توانستم راه و رسم زندگی را بیاموزم در این موقعیت خوب که انقلاب شکوهمند به رهبری امام عزیزمان بپا شد، راه خودم را انتخاب کردم و توانستم بخوبی در این راه قدم بردارم.
باری مادر عزیزم شما بودید که شب تا صبح بر سر بالین من می نشستی و ناراحتی کشیدی و اشک ریختی و نگذاشتی که من یک وقت نالهای کنم و چه زحماتی که برای من کشیدی و من روسیاه حتی نتوانستم، حتی راستِ یک دم سوزن آن همه محبتهای شما را جبران کنم، و میدانم که روز قیامت، برای این همه خدمتهایی که شما به من کردید، من جوابگوی شما باشم. و در صحرای محشر رسوا شوم. ولی میدانم که شما هم مرا حلال میکنی، و از خدای بزرگ برای من طلب آمرزش مینمایی
مادر اگر یک وقت خداوند لطف کرد که همیشه لطف میکند و من لیاقت آن را پیدا کردم که به آرزوی دیرینه خودم برسام، از شما میخواهم از صمیم قلب، نکند یک وقت اشک به خاطر من بریزی، اشک ریختن خوب است و میدانم هر مادری که جوانش را خدا از او بگیرد بخاطر مصیبتی که برای او پیش آمده عزادار است و برای او گریه میکند و شما هم اگر خواستید گریه کنید برای امام حسین، علی اکبر و علی اصغر گریه کن، چون آنها از ما مظلومتر بودند و سختیها کشیدند تا شهید شدند، ولی ما نه مظلوم هستیم و نه سختی کشیدم، که شما برای مظلومیت ما بخواهید گریه کنید
از شما عاجلانه میخواهم که صبر را پیشه کنید و شکر خدا را بجا آورید که آن امانتی که خدا داده دوباره گرفته است، و شما باید خوشحال باشید که توانستید بخوبی از این امانت نگهداری کنید. و در آن هم خیانتی نکردهاید. برای این میگویم خیانت که راهی را که میخواستم بروم، از آن جلوگیری نکردید و گذاشتید که این راه با سعادت را بروم، و از شما می خواهم که همیشه شب جمعهها بر سر مزار من بیایی، چون من شما را خیلی دوست میدارم تا با هم دیدار کنیم. و درد دلهای خود را با هم دیگر بگوییم. مادر به خدا آنقدر علاقه به شما دارم که فکر کردن دربارة آن مشکل است، و از شما میخواهم که مرا حلال کنی و به چند سخن که در بالا ذکر کردم به آنها عمل کنی به امید دیدار در روز قیامت و در کنار انبیاء الهی و اولیاء انشاءالله
پدر عزیز و بزرگوارم شما هم مرا ببخشید چون میدانم که شما با آن سن زیادی که داشتی چگونه میرفتی کار میکردی و برای ما وسیله آسایش را فراهم میکردی و ما از آن همه نعمتی که خداوند به ما داده بود استفاده میکردیم و یک وقت نشد که از شما تشکر کنم و شما هم باید به بزرگیتان مرا حلال کنی و در سر نمازهایتان برای ما از خداوند طلب آمرزش ومغفرت کنی و انشاءالله مزد و پاداش شما را خداوند خواهد داد چون خشتی که از اول کار گذاشتی صاف به بالا و بالاترها برود
از شما میخواهم که در همه مراحل از زندگیت خدا را در نظر بگیری و هر کاری که میخواهی بکنی فقط توکلت به او باشد و از او یار بخواهی و همیشه در کنار پدر و مادر باشی و به آنها کمک کنی و نکند یک وقت از دستت ناراحت شوند. همیشه با آنها باش چه در غذا خوردن و چه در رفت و آمد خانوادگی و همیشه و در همه جا یار و یاور پدر و مادر باشی و نماز به وقت را یادت نرود و در سر نمازهایت دعا کن و هر چه از خدا میخواهی از او طلب کن تا به شما عنایت فرماید
از همگی شما میخواهم که در صحنه انقلاب باشید و نکند خدای نکرده سرد شوید و بیتفاوت نسبت به انقلاب باشید سعی کنید همیشه پشتیبان انقلاب و امام باشید و امام را همیشه دعا کنید و از خدا برای او طول عمر طلب کنید.
اگر یک وقت کسی از انقلاب و امام بدگوئی کرد جلوی او را بگیرید و نگذارید که از انقلاب بدگوئی کنند و او را نصیحت کنید و بفهمید که درد دلش چیست و او را راهنمائی کنید
باری مادر عزیزم شما بودید که شب تا صبح بر سر بالین من می نشستی و ناراحتی کشیدی و اشک ریختی و نگذاشتی که من یک وقت نالهای کنم و چه زحماتی که برای من کشیدی و من روسیاه حتی نتوانستم، حتی راستِ یک دم سوزن آن همه محبتهای شما را جبران کنم، و میدانم که روز قیامت، برای این همه خدمتهایی که شما به من کردید، من جوابگوی شما باشم. و در صحرای محشر رسوا شوم. ولی میدانم که شما هم مرا حلال میکنی، و از خدای بزرگ برای من طلب آمرزش مینمایی
مادر اگر یک وقت خداوند لطف کرد که همیشه لطف میکند و من لیاقت آن را پیدا کردم که به آرزوی دیرینه خودم برسام، از شما میخواهم از صمیم قلب، نکند یک وقت اشک به خاطر من بریزی، اشک ریختن خوب است و میدانم هر مادری که جوانش را خدا از او بگیرد بخاطر مصیبتی که برای او پیش آمده عزادار است و برای او گریه میکند و شما هم اگر خواستید گریه کنید برای امام حسین، علی اکبر و علی اصغر گریه کن، چون آنها از ما مظلومتر بودند و سختیها کشیدند تا شهید شدند، ولی ما نه مظلوم هستیم و نه سختی کشیدم، که شما برای مظلومیت ما بخواهید گریه کنید
از شما عاجلانه میخواهم که صبر را پیشه کنید و شکر خدا را بجا آورید که آن امانتی که خدا داده دوباره گرفته است، و شما باید خوشحال باشید که توانستید بخوبی از این امانت نگهداری کنید. و در آن هم خیانتی نکردهاید. برای این میگویم خیانت که راهی را که میخواستم بروم، از آن جلوگیری نکردید و گذاشتید که این راه با سعادت را بروم، و از شما می خواهم که همیشه شب جمعهها بر سر مزار من بیایی، چون من شما را خیلی دوست میدارم تا با هم دیدار کنیم. و درد دلهای خود را با هم دیگر بگوییم. مادر به خدا آنقدر علاقه به شما دارم که فکر کردن دربارة آن مشکل است، و از شما میخواهم که مرا حلال کنی و به چند سخن که در بالا ذکر کردم به آنها عمل کنی به امید دیدار در روز قیامت و در کنار انبیاء الهی و اولیاء انشاءالله
پدر عزیز و بزرگوارم شما هم مرا ببخشید چون میدانم که شما با آن سن زیادی که داشتی چگونه میرفتی کار میکردی و برای ما وسیله آسایش را فراهم میکردی و ما از آن همه نعمتی که خداوند به ما داده بود استفاده میکردیم و یک وقت نشد که از شما تشکر کنم و شما هم باید به بزرگیتان مرا حلال کنی و در سر نمازهایتان برای ما از خداوند طلب آمرزش ومغفرت کنی و انشاءالله مزد و پاداش شما را خداوند خواهد داد چون خشتی که از اول کار گذاشتی صاف به بالا و بالاترها برود
از شما میخواهم که در همه مراحل از زندگیت خدا را در نظر بگیری و هر کاری که میخواهی بکنی فقط توکلت به او باشد و از او یار بخواهی و همیشه در کنار پدر و مادر باشی و به آنها کمک کنی و نکند یک وقت از دستت ناراحت شوند. همیشه با آنها باش چه در غذا خوردن و چه در رفت و آمد خانوادگی و همیشه و در همه جا یار و یاور پدر و مادر باشی و نماز به وقت را یادت نرود و در سر نمازهایت دعا کن و هر چه از خدا میخواهی از او طلب کن تا به شما عنایت فرماید
از همگی شما میخواهم که در صحنه انقلاب باشید و نکند خدای نکرده سرد شوید و بیتفاوت نسبت به انقلاب باشید سعی کنید همیشه پشتیبان انقلاب و امام باشید و امام را همیشه دعا کنید و از خدا برای او طول عمر طلب کنید.
اگر یک وقت کسی از انقلاب و امام بدگوئی کرد جلوی او را بگیرید و نگذارید که از انقلاب بدگوئی کنند و او را نصیحت کنید و بفهمید که درد دلش چیست و او را راهنمائی کنید