|
|
نام و نام خانوادگی شهید : سیدنبی موسوی نام پدر : سید ولی الله تاریخ تولد : 1344/03/02 تاریخ شهادت : 1362/05/14 عملیات شهادت : والفجر 2 محل شهادت : پیرانشهر - حاج عمران محل خاکسپاری : یزدانشهر |
کلام شهید : |
دوستان و خویشاوندان امروز زمان امتحان است، دو جبهه وجود دارد حسینی، یزیدی، از فرصت استفاده کنید و به جبهه حسین بپیوندید چون اگر ندانید بر اثر کفران نعمت دچار بلاهای عظیمی خواهید شد.
پدر و مادر عزیزم مرا ببخشید و از من راضی باشد تا خدا هم از من راضی باشد و مرا بیامرزد، خداوند به ما فکر و اندیشه داده تا به خود بیآییم و آیین اسلام را پیاده کنیم و در راه اسلام شهید شویم، ای پدر و مادر همیشه به فکر خدا و امام عزیزمان باشید، او و رزمندگان اسلام را دعا کنید چون این دعاهای شما ست که ما را پیروز می‌گرداند.
ای خدای من بسیار در تلاش بوده‌ام تا به راه تو و بندة مخلصت باشم، هر چند که لطف تو شامل حالم بوده ولی شرمنده و سرافکنده‌ام و امید بخشش دارم، خداوندا به محمدت و خمینی‌‌ات سوگند که گرانبهاتر از خونم متاعی ندارم که بدهم و اینک این خون من و این هم جان بی‌مقدار من تقدیم به تو و هدیه به روح تو خمینی کبیر.
چون شهادت نزدیک‌ترین و سریع‌ترین راه تقرب به خداست حال که به جبهه می‌روم و پا در چکمه می‌کنم و سینه دشمن را نشانه می‌روم نه بخاطر کینه و دشمنی بلکه احیاء دینم و صدور انقلاب اسلامی و برای رسیدن به اسلام راستین صبر کرده و شهید می‌شوم تا اسلام پاینده و درخشان بماند برای اسلام مثل امام علی (ع) و امام حسین (ع) و یارانش خون داده‌اند تا امروز استوار مانده است.
می‌خواهم به شما بگویم من راه خود را انتخاب کرده‌ام و از شما می‌خواهم که برای من نگرانی نداشته باشید می‌خواهم با خون خود درخت اسلام را آبیاری کنم و راه حسین (ع) را بپیمایم چون ماندن در این دنیا فایده‌ای ندارد.
پدر و مادر عزیزم مرا ببخشید و از من راضی باشد تا خدا هم از من راضی باشد و مرا بیامرزد، خداوند به ما فکر و اندیشه داده تا به خود بیآییم و آیین اسلام را پیاده کنیم و در راه اسلام شهید شویم، ای پدر و مادر همیشه به فکر خدا و امام عزیزمان باشید، او و رزمندگان اسلام را دعا کنید چون این دعاهای شما ست که ما را پیروز می‌گرداند.
ای خدای من بسیار در تلاش بوده‌ام تا به راه تو و بندة مخلصت باشم، هر چند که لطف تو شامل حالم بوده ولی شرمنده و سرافکنده‌ام و امید بخشش دارم، خداوندا به محمدت و خمینی‌‌ات سوگند که گرانبهاتر از خونم متاعی ندارم که بدهم و اینک این خون من و این هم جان بی‌مقدار من تقدیم به تو و هدیه به روح تو خمینی کبیر.
چون شهادت نزدیک‌ترین و سریع‌ترین راه تقرب به خداست حال که به جبهه می‌روم و پا در چکمه می‌کنم و سینه دشمن را نشانه می‌روم نه بخاطر کینه و دشمنی بلکه احیاء دینم و صدور انقلاب اسلامی و برای رسیدن به اسلام راستین صبر کرده و شهید می‌شوم تا اسلام پاینده و درخشان بماند برای اسلام مثل امام علی (ع) و امام حسین (ع) و یارانش خون داده‌اند تا امروز استوار مانده است.
می‌خواهم به شما بگویم من راه خود را انتخاب کرده‌ام و از شما می‌خواهم که برای من نگرانی نداشته باشید می‌خواهم با خون خود درخت اسلام را آبیاری کنم و راه حسین (ع) را بپیمایم چون ماندن در این دنیا فایده‌ای ندارد.
