|
نام و نام خانوادگی شهید : ناصر ناصحی نام پدر : احمد تاریخ تولد : 1346/03/06 تاریخ شهادت : 1364/06/20 عملیات شهادت : قادر محل شهادت : اشنویه قطعه : 3 ردیف : 18 |
کلام شهید : |

هم اکنون که خداوند به من توفیق داده که در راه اسلام جهاد کنم و من هم وظیفهی اصلی خود را درک کردم که از دین اسلام و از میهن خود دفاع کنم و خدا را شکر میکنم که در این راه قدم بر داشتهام و هدف اصلی خود را که اسلام است، شناختهام و امیدوارم تا آنجایی که خون در بدن دارم از اسلام و میهن خود دفاع کنم و امیدوارم که همسنگرانم اسلحهی از دست افتادهی مرا بدست بگیرند و جای مرا پر کنند و (با) کفر بجنگند و دوستانم بدانند که دنیا محل گذر است و الدنیا مزرعه الآخره. دنیا محل کشت و زار است و باید تلاش و کوشش کرد تا آنچه در اینجا کشت کردیم تا در آخرت کشت خود را درو کنیم.
بدانید که با کشته شدن هر شهید در راه خدا مسئولیت بازماندگان زیادتر میشود و باید دِینی که به گردن شما میآید را ادا کنید، کاری نکنید که بعداً در انظار شهداء سر افکنده شوید. خدایا تو خود شاهدی که من لیاقت شهادت را ندارم این لطف تو است که شامل حال بندهی رو سیاهت میشود. خدایا به من این سعادت را بده که قبل از اینکه به شهادت برسم. یعنی در راهت کشته شوم، جهاد اکبر را به پایان رسانیده باشم و در ساختن نفس خود قدمی برداشته باشم تا لیاقت حضورت را پیدا کنم.
ملت شهیدپرور ایران، همان طور که خودتان میدانید دشمن همیشه میخواهد به ملت و کلاً به تمام مسلمانان جهان ضربه بزنند. پس باید میان شما دو دستگی ایجاد نشود و همیشه با هم متحد باشید. ای مردم مساجد را ترک نکنید، نمار جمعهها را ترک نکنید، چون از همین مساجد بود که با هم متحد شدید و دهان استکبار را به خاک و خون کشیدید. ای مردم، این امام این پیر جماران را دعا کنید که او بود که ما را از خواب غفلت بیدار کرد و این امام بود که شما را آماده کرد که به یاری خدا با کفار جهانی جنگیدید؛ به گفتهی امام چه بکشید و چه کشته شوید آخرش پیروزید، پس امام را دعا کنید و قدر او را بدانید.
پدر عزیزم همانطور که خودت میدانی من خیلی آزار و اذیت کردهام. پدرم باید من را ببخشید، چون در آن روزها من کوچک بودم و چیزی نمیدانستم و امیدوارم به بزرگی خودت من را ببخشید و حلالم کنید. ای مادر مهربانم که از کوچکی من را به بزرگی رساندی و شبها بر سر بالینم نشستی و زینبوار آداب و رسوم را به من یاد دادی، هم اکنون کمی فکرکردم و یادم آمد که جداً چقدر برای من زحمت کشیدهای انشاءالله مرا ببخشید و حلالم کنی. ای خواهرانم امیداورم راهی را که طی کردهاید همیشه سر بلند در آن راه باشید. ای برادرانم انشاءالله همیشه در کارهایتان موفق باشید و در راه اسلام قدم بردارید و نماز جمعهها را ترک نکنیم.
بدانید که با کشته شدن هر شهید در راه خدا مسئولیت بازماندگان زیادتر میشود و باید دِینی که به گردن شما میآید را ادا کنید، کاری نکنید که بعداً در انظار شهداء سر افکنده شوید. خدایا تو خود شاهدی که من لیاقت شهادت را ندارم این لطف تو است که شامل حال بندهی رو سیاهت میشود. خدایا به من این سعادت را بده که قبل از اینکه به شهادت برسم. یعنی در راهت کشته شوم، جهاد اکبر را به پایان رسانیده باشم و در ساختن نفس خود قدمی برداشته باشم تا لیاقت حضورت را پیدا کنم.
ملت شهیدپرور ایران، همان طور که خودتان میدانید دشمن همیشه میخواهد به ملت و کلاً به تمام مسلمانان جهان ضربه بزنند. پس باید میان شما دو دستگی ایجاد نشود و همیشه با هم متحد باشید. ای مردم مساجد را ترک نکنید، نمار جمعهها را ترک نکنید، چون از همین مساجد بود که با هم متحد شدید و دهان استکبار را به خاک و خون کشیدید. ای مردم، این امام این پیر جماران را دعا کنید که او بود که ما را از خواب غفلت بیدار کرد و این امام بود که شما را آماده کرد که به یاری خدا با کفار جهانی جنگیدید؛ به گفتهی امام چه بکشید و چه کشته شوید آخرش پیروزید، پس امام را دعا کنید و قدر او را بدانید.
پدر عزیزم همانطور که خودت میدانی من خیلی آزار و اذیت کردهام. پدرم باید من را ببخشید، چون در آن روزها من کوچک بودم و چیزی نمیدانستم و امیدوارم به بزرگی خودت من را ببخشید و حلالم کنید. ای مادر مهربانم که از کوچکی من را به بزرگی رساندی و شبها بر سر بالینم نشستی و زینبوار آداب و رسوم را به من یاد دادی، هم اکنون کمی فکرکردم و یادم آمد که جداً چقدر برای من زحمت کشیدهای انشاءالله مرا ببخشید و حلالم کنی. ای خواهرانم امیداورم راهی را که طی کردهاید همیشه سر بلند در آن راه باشید. ای برادرانم انشاءالله همیشه در کارهایتان موفق باشید و در راه اسلام قدم بردارید و نماز جمعهها را ترک نکنیم.