|
نام و نام خانوادگی شهید : عبدالکریم همایون نام پدر : غلامرضا تاریخ تولد : 1342/07/11 تاریخ شهادت : 1365/12/12 عملیات شهادت : کربلای 5 محل شهادت : شلمچه قطعه : 2 |
کلام شهید : |

اینجانب هم اکنون جهت اطاعت امر خداوند متعال و تنها جهت رضای خداوند بزرگ به جبهه آمده ام تا با دشمنان خدا بجنگم و وظیفۀ شرعی خود را انجام داده باشم و اگر جز رضای خداوند در نظرم بود مثل دیگران در گوشه خانه مینشستم و تنها نظاره گر اوضاع بودم، و بریده باد زبانهای آنان که خود به جبهه نمیروند و به بدگوئی آنان که جان خود را در کف نهاده و به سوی جنگ و شهادت میروند، میپردازند
ای خواهران و برادران عزیزم، از شما میخواهم که خدا را هیچ وقت فراموش نکنید، و خدای ناکرده کاری نکنید که خون شهدا را پایمال کرده باشید، مقداری از مادیات خارج شوید و به فکر اصلاح خانۀ آخرتتان باشید، آن طور نباشد که آخر عمر پشیمان باشید، سعی بکنید که در نماز جماعت و جمعه شرکت کنید، و همیشه گوش به فرمان امام عزیزمان خمینی بت شکن و روحانیت در خط امام باشید و گول افراد منافق و ضد انقلاب را نخورید که آنان جز نابودی اسلام و انقلاب اسلامی چیز دیگری نمیخواهند، و امیدوارم که نگذارید سلاح من بر زمین بماند، که امروز روز جنگ و جهاد است و اگر خدای ناکرده ما به جنگ کفار و صدامیان نرویم روزی میشود که آنها بر سر ما مسلط میشوند و آن روز دیگر خبری از اسلام و انسانیت نیست
ای پدر و مادر عزیزم، خوب میدانم که شما چه قدر برای من زحمت کشیده اید، از کودکی تا نوجوانی و از نوجوانی تا جوانی ولی من در عوض کاری برای شما نکردم. از شما ملتمسانه میخواهم که مرا ببخشید و حلالم کنید که انسان در آن دنیا جز اعمال نیکش چیز دیگری ندارد، و اگر گاهی اوقات موجب ناراحتی شما شده ام، مرا ببخشید. و امیدوارم که با همسر و فرزند عزیزم همچون فرزندان خودتان باشید، و آنها هم احترام شما را داشته باشند
اگر انسان هدف را در نظر بگیرد که اطاعت امر خداوند و عزت و سربلندی اسلام است تمام مشکلات برایش آسان میشود و شما ای همسر عزیزم و فرزند دلبندم، امیدوارم که خداوند بزرگ برای همیشه یار و یاور و حافظ شما باشد، و امیدوارم که شما هم مرا حلال کنید، اگر در این مدت کوتاه زندگی مشترکمان جائی از من ناراحت شده اید مرا ببخشید، من از شما صد در صد راضی بودم و هستم و خدا را شکر میکنم که یک چنین همسر خوبی را به من عطا کرد، از شما میخواهم که فراغ مرا و شهادت من را برای رضای خداوند متعال تحمل کنید، و دوست داشتم شما و فرزند عزیزم را بار دیگر ملاقات میکردم ولی فرصت نیافتم و انشاءالله در بهشت موعود ملاقات میکنم.
ای خواهران و برادران عزیزم، از شما میخواهم که خدا را هیچ وقت فراموش نکنید، و خدای ناکرده کاری نکنید که خون شهدا را پایمال کرده باشید، مقداری از مادیات خارج شوید و به فکر اصلاح خانۀ آخرتتان باشید، آن طور نباشد که آخر عمر پشیمان باشید، سعی بکنید که در نماز جماعت و جمعه شرکت کنید، و همیشه گوش به فرمان امام عزیزمان خمینی بت شکن و روحانیت در خط امام باشید و گول افراد منافق و ضد انقلاب را نخورید که آنان جز نابودی اسلام و انقلاب اسلامی چیز دیگری نمیخواهند، و امیدوارم که نگذارید سلاح من بر زمین بماند، که امروز روز جنگ و جهاد است و اگر خدای ناکرده ما به جنگ کفار و صدامیان نرویم روزی میشود که آنها بر سر ما مسلط میشوند و آن روز دیگر خبری از اسلام و انسانیت نیست
ای پدر و مادر عزیزم، خوب میدانم که شما چه قدر برای من زحمت کشیده اید، از کودکی تا نوجوانی و از نوجوانی تا جوانی ولی من در عوض کاری برای شما نکردم. از شما ملتمسانه میخواهم که مرا ببخشید و حلالم کنید که انسان در آن دنیا جز اعمال نیکش چیز دیگری ندارد، و اگر گاهی اوقات موجب ناراحتی شما شده ام، مرا ببخشید. و امیدوارم که با همسر و فرزند عزیزم همچون فرزندان خودتان باشید، و آنها هم احترام شما را داشته باشند
اگر انسان هدف را در نظر بگیرد که اطاعت امر خداوند و عزت و سربلندی اسلام است تمام مشکلات برایش آسان میشود و شما ای همسر عزیزم و فرزند دلبندم، امیدوارم که خداوند بزرگ برای همیشه یار و یاور و حافظ شما باشد، و امیدوارم که شما هم مرا حلال کنید، اگر در این مدت کوتاه زندگی مشترکمان جائی از من ناراحت شده اید مرا ببخشید، من از شما صد در صد راضی بودم و هستم و خدا را شکر میکنم که یک چنین همسر خوبی را به من عطا کرد، از شما میخواهم که فراغ مرا و شهادت من را برای رضای خداوند متعال تحمل کنید، و دوست داشتم شما و فرزند عزیزم را بار دیگر ملاقات میکردم ولی فرصت نیافتم و انشاءالله در بهشت موعود ملاقات میکنم.