|
نام و نام خانوادگی شهید : داوود صفری نام پدر : نصرالله تاریخ تولد : 1346/01/01 تاریخ شهادت : 1363/12/21 عملیات شهادت : بدر محل شهادت : جزایر مجنون قطعه : 3 ردیف : 10 |
کلام شهید : |

خدایا، بارالها معبودا ، معشوقا مولایم من ضعیف و ناتوان دوست دارم که چشمهایم را در اوج دردش از حدقه بیرون آید و دستهایم را در تنگ چزابه قطع کنند و پاهایم را در خرمشهر قطع کنند و قبلم را در سوسنگرد آماج رگبار دشمن سازم و سرم را در شلمچه از تن جدا کنند تا در کمال فشار و آزار، دشمنان مکتبم ببینند گرچه سرم ، دست، پا و قلب مرا گرفته اند اما یک چیز را نتوانسته اند بگیرند و آن عشق به الله و امام و اسلام و عشق به شهادت را، خدایا خود شهادت را نصیب ما بگردان آمین.
حال سخنی با مادرم دارم ، مادر می دانم چه شبها بالای سرم را به صبح رساندی در حالیکه بیدار بودی، میدانم چه عذابی در بزرگ کردن من فرزند حقیر کشیدی ، باید به مانند زینب که در سوگ 72 تن بسر بری و فقط ناله به درگاه خدا کرد و شما هم امیدوارم که اینطور باشید که شادی روح من در این سخن خفته است و پدر که از جان بیشتر دوستت دارم می دانم که در راه بزرگ کردن من موهای سیاه را سپید کردی و چه زجرها که نکشیدی : دیگر عرضی ندارم به امید پیروزی اسلام بر کفر
حال سخنی با مادرم دارم ، مادر می دانم چه شبها بالای سرم را به صبح رساندی در حالیکه بیدار بودی، میدانم چه عذابی در بزرگ کردن من فرزند حقیر کشیدی ، باید به مانند زینب که در سوگ 72 تن بسر بری و فقط ناله به درگاه خدا کرد و شما هم امیدوارم که اینطور باشید که شادی روح من در این سخن خفته است و پدر که از جان بیشتر دوستت دارم می دانم که در راه بزرگ کردن من موهای سیاه را سپید کردی و چه زجرها که نکشیدی : دیگر عرضی ندارم به امید پیروزی اسلام بر کفر