|
نام و نام خانوادگی شهید : علیرضا عبدالهی نام پدر : اکبر تاریخ تولد : 1346/10/25 تاریخ شهادت : 1367/04/31 عملیات شهادت : خط پدافندی محل شهادت : سردشت محل خاکسپاری : یزدانشهر |
کلام شهید : |

سلام بر پدر و مادر عزیز و از جان بهترم برادران و خواهرانم که اکنون که قلم به دست گرفته ام نوری را از آن سوی افق های دور دست مشاهده می کنم گویی مرغ جانم هوای کوی یار کرده است هر چه فکر می کنم می بینم که دنیا بسان کوزه ای زرین می باشد که درون آن گاه تلخ و گاه شیرین است اگر روزهای عمر خود را با عیش ونوش و کارهای مثبت بگذرانیم بدون اینکه ذره ای به فکر توشه معنوی آخرت خود باشیم و در آخر جایگاهمان دوزخی است که خدا برای ره گم کردگان فراهم کرده است ولی اگر حیاتمان را رنگ معنوی ببخشیم و زندگیمان را آن چنان بسازیم که رفتگان به ما آموختند هر دو جهان به کاممان شیرین است وگرنه تلخ و گزنده خواهد بود
از پدرو مادر مهربان و عزیزم که جز در دنیا پناهی و دوستی نداشتم می خواهم که به خاطر مرگ من غصه نخورید و سیاه نپوشید و بر خود سخت نگیرید که انا لله و انا الیه راجعون با این که می دانم صبر یک مادر در چنین مواقعی اندک است ولی از او می خواهیم که صبر پیشه کند و برایم اشک نریزید و مرا ببخشید و نماز را می دانم که هیچ گاه فراموش نمی کند به دیگران نیز یادآوری کند و به خواهرانم بیاموزد که زینب گونه باشد و به برادرانم بیاموزد مانند امام حسین برای برپای حق دست از جان شسته و اسلام را زنده نگه دارند . از پدر زحمتکشم که با دستان پینه بسته اش یاور و حامی من بوده و مادر مهربانم که شبها در کنار بسترم بیدار می نشست تشکر می کنم. و از دور بر دستانشان بوسه می زنم.
از پدرو مادر مهربان و عزیزم که جز در دنیا پناهی و دوستی نداشتم می خواهم که به خاطر مرگ من غصه نخورید و سیاه نپوشید و بر خود سخت نگیرید که انا لله و انا الیه راجعون با این که می دانم صبر یک مادر در چنین مواقعی اندک است ولی از او می خواهیم که صبر پیشه کند و برایم اشک نریزید و مرا ببخشید و نماز را می دانم که هیچ گاه فراموش نمی کند به دیگران نیز یادآوری کند و به خواهرانم بیاموزد که زینب گونه باشد و به برادرانم بیاموزد مانند امام حسین برای برپای حق دست از جان شسته و اسلام را زنده نگه دارند . از پدر زحمتکشم که با دستان پینه بسته اش یاور و حامی من بوده و مادر مهربانم که شبها در کنار بسترم بیدار می نشست تشکر می کنم. و از دور بر دستانشان بوسه می زنم.