|
|
نام و نام خانوادگی شهید : علیرضا یعقوبی نام پدر : حسین تاریخ تولد : 1340/01/07 تاریخ شهادت : 1362/12/05 عملیات شهادت : خیبر محل شهادت : جزایر مجنون قطعه : 3 ردیف : 4 |
کلام شهید : |
با درود بر امت شهید پرور و همیشه در صحنه که از اوایل انقلاب تاکنون بار جنگ و انقلاب را بر دوش گرفته اند این گونه مصمم ایستاده‌اند. و با درود بر آن کشاورز ایثارگری که شاید هنوز میوه از درخت چیده خود را برای خانواده و فرزندان خود نبرده است و برای جبهه فرستاده است که باعث خجالت و شرمندگی ما می‌شود که خدای ناکرده نتوانیم آن طور که باید وظیفۀ خود را در قبال آنان و شهدای عزیز انجام دهیم. بار خدایا بر من توفیق ده که بتوانم هر چه بیشتر وظیفه خود را در قبال خون این شهیدان عزیز و این ایثارگریهای مردم هوشیار و مبارز انجام دهم
بارخدایا باعث افتخار است که اسلام واقعی را تا حدی شناختم و رهبری قاطع و آگاه بر ما عطا کردی ولی گاهی افسوس می‌خوریم که چرا قدری زودتر این رهبر عزیز را نشناختم تا همچون دیگران از او حمایت کنم اکنون که انقلاب ما همچون کشتی استواری در اقیانوس بیکران با ناخدائی عظیم الشأن و دل سوز به پیش می‌رود و در مقابل هر گونه طوفان و موجی مقاومت می‌کند تا هر چه وسیع تر گردد و انقلاب را به همه جا صادر کند و چشم محرومین که از اوایل انقلاب تاکنون به این کشتی بوده روشن گرداند. محرومین که باید همسنگران ما و ادامه دهندگان راه ما، حق آنان را از ظالم بگیرند و به آنان روح زندگی تازه ای بخشد و چگونگی اسلام واقعی را به آنان نشان دهند
از شما می‌خواهم که در درجه ی اول دست از حمایت و رهبری ولایت فقیه بر ندارید که هر لحظه خطر نابودی انقلاب و اسلام می‌رود انقلابی که دیگر دولتهای منطقه از ترس آن نمی‌توانند محرومین جامعه را استعمار کنند انقلابی که برای دشمنان اسلام خسارتی بزرگ همراه دارد و این برای آنان مسئله ی بزرگی شده است که چگونه این انقلاب و این جوش و خروش شما را در نطفه خفه کنند. ولی با آگاهی و رهروی رهبر آگاه و دلسوز و گوش دادن به سخنان گوهر بار آن سخنانی که با هر کلمه آن چندین کتاب می‌توان نوشت این انقلاب را همچون کشتی در هم کوبنده ظلم و ستم به پیش ببرد
از شما می‌خواهم که به مسائل روز مخصوصاً در پشت جبهه اهمیت فراوان بدهید و نگذارید که افرادی فرصت طلب چه در پست ریاست و غیره سوء استفاده کنند و دیگران شهید بدهند و این افراد سرپست و مقام با همدیگر نزاع کنند پست و مقام که چه گویم چون اگر فکر داشته باشند در جمهوری اسلامی دیگر اینها معنا ندارد، و خون شهدای عزیز را به هدر دهند و مسئله ی اصلی که جنگ است به آن اهمیت ندهند و از برای هوای نفس خود وعده ای از اطرافیانشان جبهه و جنگ را هیچ شمارند
کفر با آن که می‌داند که بدون هدف است جلو می‌آید می‌جنگد و کشته می‌شود، لیکن ما که هدف معلوم داریم چرا غفلت کنیم. دوستان و آشنایان هر گاه که بر سر مزار می‌روید و عکس شهید را می‌بینید نمی‌گویم که دلسوزی نکنید ولی به جای دلسوزی و نوچ، نوچ، کردن از برای آن دلتان به حال خودتان بسوزد و آخرت خود و راه آنان را ادامه دهید چون آنان همین را از شما می‌خواهند. شهید دلسوز نمی‌خواهد بلکه رهرو می‌خواهد. به امید روزی که اگر ما و خون ما نتوانست راه گشای کربلا باشیم ادامه دهندگان راه ما بتوانند آرزوی خانواده ی شهداء، اسراء، معلولین، مفقودین و مجروحین را برآورند
ای پدر عزیز از شما می‌خواهم که مرا حلال کنید اگر چه فرزند خوبی برای شما نبودم. و از تو ای خواهر می‌خواهم که هر موقع دلت گرفت نمی‌گویم گریه نکن گریه بکن ولی به یاد حسین و زینب و یاران آنان و به یاد مصیبتهای آنان گریه کن چون مصیبتی سخت تر از مصیبت حسین نیست. و تو ای مادر عزیز این فرزند حقیر را حلال کن اگر چه نتوانستم لااقل قدری از زحمات و آن شب زنده داریها را به جای آورم ولی همین را می‌دانم که افتخار کن که در این راه فرزند خود را تقدیم نمودی و راهی بهتر از این وجود ندارد راهی که خداوند به ما جان می‌دهد و در عوض خودش آن را می‌خرد و در عوض بهشت خونبهای آن است.
بارخدایا باعث افتخار است که اسلام واقعی را تا حدی شناختم و رهبری قاطع و آگاه بر ما عطا کردی ولی گاهی افسوس می‌خوریم که چرا قدری زودتر این رهبر عزیز را نشناختم تا همچون دیگران از او حمایت کنم اکنون که انقلاب ما همچون کشتی استواری در اقیانوس بیکران با ناخدائی عظیم الشأن و دل سوز به پیش می‌رود و در مقابل هر گونه طوفان و موجی مقاومت می‌کند تا هر چه وسیع تر گردد و انقلاب را به همه جا صادر کند و چشم محرومین که از اوایل انقلاب تاکنون به این کشتی بوده روشن گرداند. محرومین که باید همسنگران ما و ادامه دهندگان راه ما، حق آنان را از ظالم بگیرند و به آنان روح زندگی تازه ای بخشد و چگونگی اسلام واقعی را به آنان نشان دهند
از شما می‌خواهم که در درجه ی اول دست از حمایت و رهبری ولایت فقیه بر ندارید که هر لحظه خطر نابودی انقلاب و اسلام می‌رود انقلابی که دیگر دولتهای منطقه از ترس آن نمی‌توانند محرومین جامعه را استعمار کنند انقلابی که برای دشمنان اسلام خسارتی بزرگ همراه دارد و این برای آنان مسئله ی بزرگی شده است که چگونه این انقلاب و این جوش و خروش شما را در نطفه خفه کنند. ولی با آگاهی و رهروی رهبر آگاه و دلسوز و گوش دادن به سخنان گوهر بار آن سخنانی که با هر کلمه آن چندین کتاب می‌توان نوشت این انقلاب را همچون کشتی در هم کوبنده ظلم و ستم به پیش ببرد
از شما می‌خواهم که به مسائل روز مخصوصاً در پشت جبهه اهمیت فراوان بدهید و نگذارید که افرادی فرصت طلب چه در پست ریاست و غیره سوء استفاده کنند و دیگران شهید بدهند و این افراد سرپست و مقام با همدیگر نزاع کنند پست و مقام که چه گویم چون اگر فکر داشته باشند در جمهوری اسلامی دیگر اینها معنا ندارد، و خون شهدای عزیز را به هدر دهند و مسئله ی اصلی که جنگ است به آن اهمیت ندهند و از برای هوای نفس خود وعده ای از اطرافیانشان جبهه و جنگ را هیچ شمارند
کفر با آن که می‌داند که بدون هدف است جلو می‌آید می‌جنگد و کشته می‌شود، لیکن ما که هدف معلوم داریم چرا غفلت کنیم. دوستان و آشنایان هر گاه که بر سر مزار می‌روید و عکس شهید را می‌بینید نمی‌گویم که دلسوزی نکنید ولی به جای دلسوزی و نوچ، نوچ، کردن از برای آن دلتان به حال خودتان بسوزد و آخرت خود و راه آنان را ادامه دهید چون آنان همین را از شما می‌خواهند. شهید دلسوز نمی‌خواهد بلکه رهرو می‌خواهد. به امید روزی که اگر ما و خون ما نتوانست راه گشای کربلا باشیم ادامه دهندگان راه ما بتوانند آرزوی خانواده ی شهداء، اسراء، معلولین، مفقودین و مجروحین را برآورند
ای پدر عزیز از شما می‌خواهم که مرا حلال کنید اگر چه فرزند خوبی برای شما نبودم. و از تو ای خواهر می‌خواهم که هر موقع دلت گرفت نمی‌گویم گریه نکن گریه بکن ولی به یاد حسین و زینب و یاران آنان و به یاد مصیبتهای آنان گریه کن چون مصیبتی سخت تر از مصیبت حسین نیست. و تو ای مادر عزیز این فرزند حقیر را حلال کن اگر چه نتوانستم لااقل قدری از زحمات و آن شب زنده داریها را به جای آورم ولی همین را می‌دانم که افتخار کن که در این راه فرزند خود را تقدیم نمودی و راهی بهتر از این وجود ندارد راهی که خداوند به ما جان می‌دهد و در عوض خودش آن را می‌خرد و در عوض بهشت خونبهای آن است.
