|
نام و نام خانوادگی شهید : محسن حسینی نام پدر : حسین تاریخ تولد : 1346/09/10 تاریخ شهادت : 1366/04/03 عملیات شهادت : نصر5 محل شهادت : سردشت قطعه : 3 ردیف : 12 |
کلام شهید : |

ای پدر خوب و مهربانم، من نتوانستم برای تو فرزندی خوب باشم و دین خودم را ادا کنم و اگر در این دنیا نتوانستم دین خودم را ادا کنم در آن دنیا دین خودم را ادا می کنم.
بله چون تو برای ما فرزندان، خیلی زحمت کشیدی و تو با شکم گرسنه میرفتی در چاهها و کلنگ میزدی تا بتوانی برای ما چند لقمهای نان تهیه کنی. تو از همان جوانی خود کار میکردی و تا الان هم که شده با آن سن و سال و آن پیری داری برای ما کار میکنی تا آبرو داری کنی
مادر عزیزم و فداکارم دارم که ای مادر گرامی من برای تو مادر فداکار هم نتوانستم پسری خوبی باشم و تو حق زیادتری از پدر بر گردن من داری و اگر نتوانستم در این دنیا برای تو فرزندی خوبی باشم، امیدوارم در آن دنیا بتوانم برای تو فرزندی خوب باشم و بتوانم دین خودم را ادا کنم. اول چند سخن با پدر و مادرم عرض مینمایم و از آنها میخواهم که اگر من را دیگر ندیدید، من را حلالم کنید و از خدا طلب بخش کنید برایم، تا اینکه خداوند من را ببخشد و از شما میخواهم که برای من گریه نکنید بلکه برای مظلومیت حسین (ع) گریه کنید.
سخنی با برادرانم دارم، از برادرانم میخواهم که به پدر و مادرم کمک کنند و اذیت پدر و مادرم نکنند و مواظب پدر و مادرم باشید، چون شما اگر دنیا و آخرت را میخواهید پدر و مادر را از خودتان راضی نگه دارید و حداقل هفتهای دو روز به پدر و مادر خود سر بزنید و نیازهای آنها را برآورده کنید و امیدوارم که محتاج ما نشوند و از شما میخواهم که پدر و مادرم را دلداری بدهید و گوش به فرمان امام باشید و جملهای هم با خواهرانم، از خواهرانم میخواهم که حجاب اسلامی را اجرا کنند و با شوهرانتان سازگار باشید. و از این که من شهید شدم ناراحت نباشید چون من یک امانتی از طرف خدا هستم و خداوند حال این امانت را تحویل میگیرد و اجر زیادی پدر و مادرم در پیش خداوند دارند.
بله چون تو برای ما فرزندان، خیلی زحمت کشیدی و تو با شکم گرسنه میرفتی در چاهها و کلنگ میزدی تا بتوانی برای ما چند لقمهای نان تهیه کنی. تو از همان جوانی خود کار میکردی و تا الان هم که شده با آن سن و سال و آن پیری داری برای ما کار میکنی تا آبرو داری کنی
مادر عزیزم و فداکارم دارم که ای مادر گرامی من برای تو مادر فداکار هم نتوانستم پسری خوبی باشم و تو حق زیادتری از پدر بر گردن من داری و اگر نتوانستم در این دنیا برای تو فرزندی خوبی باشم، امیدوارم در آن دنیا بتوانم برای تو فرزندی خوب باشم و بتوانم دین خودم را ادا کنم. اول چند سخن با پدر و مادرم عرض مینمایم و از آنها میخواهم که اگر من را دیگر ندیدید، من را حلالم کنید و از خدا طلب بخش کنید برایم، تا اینکه خداوند من را ببخشد و از شما میخواهم که برای من گریه نکنید بلکه برای مظلومیت حسین (ع) گریه کنید.
سخنی با برادرانم دارم، از برادرانم میخواهم که به پدر و مادرم کمک کنند و اذیت پدر و مادرم نکنند و مواظب پدر و مادرم باشید، چون شما اگر دنیا و آخرت را میخواهید پدر و مادر را از خودتان راضی نگه دارید و حداقل هفتهای دو روز به پدر و مادر خود سر بزنید و نیازهای آنها را برآورده کنید و امیدوارم که محتاج ما نشوند و از شما میخواهم که پدر و مادرم را دلداری بدهید و گوش به فرمان امام باشید و جملهای هم با خواهرانم، از خواهرانم میخواهم که حجاب اسلامی را اجرا کنند و با شوهرانتان سازگار باشید. و از این که من شهید شدم ناراحت نباشید چون من یک امانتی از طرف خدا هستم و خداوند حال این امانت را تحویل میگیرد و اجر زیادی پدر و مادرم در پیش خداوند دارند.