|
نام و نام خانوادگی شهید : غلامرضا امینی نام پدر : غلامعلی تاریخ تولد : 1344/05/30 تاریخ شهادت : 1364/02/25 عملیات شهادت : خط پدافندی محل شهادت : خرمشهر محل خاکسپاری : کهریزسنگ |
کلام شهید : |

با سلام به دوستداران جمهوری اسلامی آنهائی که برای پیروزی اسلام از جان و مال خود میگذزند سلامی از راه دور و خسته ولی نه خسته از جنگیدن بلکه خسته از دوری آقایمان مهدی، سلام من از جنوب کشورمان به شما میرسد، جنوبی که پس از این اگر لالهای در آن روید گویا یک حماسه است، حماسهای از یک نبرد برای اسلام، جنوبی که گیاهانش آب به خود ندید و برای اولین مرتبه از خون عاشقان مسلمان سیراب شدند، خون عاشقانی است که با آرزوی نجات همنوعان خود و رسیدن به سرزمین موعود خود، کربلا اقدام به سفر کردند، سفری سرنوشتساز، آنها در این راه رفتند و شهید شدند،آیا کسی نباید سلاح آنها را از زمین بردارد، این وظیفه ماست که این کار را بکنیم و من بنا به وظیفهای که داشتم این کار را کردم
خدایا تو ناظری بر این اعمال، خدایا من نتوانستم دارای قلبی سلیم شوم ولی مسیر هدفم رسیدن به آن بود . خدایا ما عاشقانه در راه تو جهاد کردیم و از همه هستی خود گذشتیم و از همه سرمایه خود یعنی جان بر کف شدهایم، خدایا عمری را به گناه و معصیت تو گذراندم ولی اکنون توبه کردم و راه مقدس جهاد را پیشه قرار دادم. خدایا مرا ببخش زیرا طاقت دوزخ ندارم، خدایا مرا در این دنیا سوزان ولی در آن دنیا با محمد و آل محمد محشور کن
صحبتی که با برادران جوان و مؤمن خود دارم این است که از مردمان بیتفاوت به جمهوری اسلامی دوری کنید و ای مردمان بیتفاوت آیا دلتان میخواهد که بار دیگر زندگیتان چون شب سیاه شود و غارتگران بیایند چون خفاشهای شب پرست خونتان را بمکند، آیا دلتان میخواهد گروهی سلطنتطلب بر سرتان حکومت کنند و جان و مال و ناموستان را به خطر بیندازند، آیا یادتان رفته است که نویسندگانی به ظاهر مهربان همچون ریگان، کارتر، تاچر دست به دست هم دادهبودند و داستانی بنام دروازه تمدن نوشتند، داستانی فریبنده و توخالی که جوانان را به گمراهی و بیناموسی میکشاند، برادران بارفتار اسلامی خود آنها را ناامید و راه راست را بروید، از گناهان کبیره دوری کنید و در برپائی نماز جماعت کوشا باشید و شبهای جمعه دعای کمیل را یادتان نرود.
خدایا تو ناظری بر این اعمال، خدایا من نتوانستم دارای قلبی سلیم شوم ولی مسیر هدفم رسیدن به آن بود . خدایا ما عاشقانه در راه تو جهاد کردیم و از همه هستی خود گذشتیم و از همه سرمایه خود یعنی جان بر کف شدهایم، خدایا عمری را به گناه و معصیت تو گذراندم ولی اکنون توبه کردم و راه مقدس جهاد را پیشه قرار دادم. خدایا مرا ببخش زیرا طاقت دوزخ ندارم، خدایا مرا در این دنیا سوزان ولی در آن دنیا با محمد و آل محمد محشور کن
صحبتی که با برادران جوان و مؤمن خود دارم این است که از مردمان بیتفاوت به جمهوری اسلامی دوری کنید و ای مردمان بیتفاوت آیا دلتان میخواهد که بار دیگر زندگیتان چون شب سیاه شود و غارتگران بیایند چون خفاشهای شب پرست خونتان را بمکند، آیا دلتان میخواهد گروهی سلطنتطلب بر سرتان حکومت کنند و جان و مال و ناموستان را به خطر بیندازند، آیا یادتان رفته است که نویسندگانی به ظاهر مهربان همچون ریگان، کارتر، تاچر دست به دست هم دادهبودند و داستانی بنام دروازه تمدن نوشتند، داستانی فریبنده و توخالی که جوانان را به گمراهی و بیناموسی میکشاند، برادران بارفتار اسلامی خود آنها را ناامید و راه راست را بروید، از گناهان کبیره دوری کنید و در برپائی نماز جماعت کوشا باشید و شبهای جمعه دعای کمیل را یادتان نرود.