|
نام و نام خانوادگی شهید : حسینعلی جمشیدیان نام پدر : علی اکبر تاریخ تولد : 1345/06/01 تاریخ شهادت : 1364/08/06 عملیات شهادت : خط پدافندی محل شهادت : آبادان محل خاکسپاری : قلعه سفید |
کلام شهید : |

خدایا تو را سپاس فراوان از آن جهت که عنایتی فرمودی تا سالهایی از زندگیمان را در نظامی سپری کنیم که آن نظام برخاسته از عدل تو است.نظامی که هدف از زحمات پیامبران و نتیجه خون و زحمات ائمه علیه السلام بوده و هست .نظامی که برای برپایی آن انسانهای بس بزرگ که شهید شدند و مجروح شدند و زندان رفتند تا اینکه این نظام برپا شد.الها تو را سپاس بیکران که مرا در کشوری آفریدی و در خانواده ای خلق کردی و در بین امتحانی قرار دادی که همگی آنها پیرو مکتب اسلام و ائمه علیه السلام هستند
خدایا در این لحظات که احساس می کنم به عملیات نزدیک می شویم عاجزانه می خواهم که در آینده و سختی های آن مرا به خودم وانگذاری و کمکم کنی که پیشواز و همیشه محتاجم.خدایا حال که به من ضعیف رحم کردی و مرا در میان سپاه اسلام قراردادی و در جمع مجاهدان راه تو زندگی می کنم و روزهائی را سپری می کنم. از تو می خواهم که مرا در قیامت با همچنین سپاه محشور کن و مرا جدایی از این سپاه نگردان.خدایا حال که جسمم را میان مومنین و مجاهدان فی سبیل الله قرار داده ای دلم و قلبم و اندیشه ام را هم با اندیشه و دل و قلب مومنین یکی کن که اگر دلم از یاد تو غافل شود و دیگر امید نجاتی برای خود نخواهم یافت
من راضی نیستم کسانی که در خط رهبر و ولایت فقیه نیستند و با ولایت فقیه و رهبر مخالفت می کنند در تشییع جنازه من شرکت کند و ای امت اسلام ما رزمندگان حاضر هستیم که بدنهایمان زیر ترکش ها و زیر چرخ های تانک تکه تکه شود ولی امام یک لحظه تنها نماند و این زمان الان زمان امام حسین (ع) است و تک تک ما زیر ازمایش الهی هستیم و مبادا که از زیر امتحان و ازمایش الهی رد شویم و امتحان و آزمایش خود را بد پس بدهیم و انشاء الله که امتحان را خوب پس دهیم و ادامه دهنده راه شهداء باشیم و در روز قیامت با آنها محشور شویم.
ای پدر عزیز از رفتن دومین فرزند خود هرگز ناراحت مباش و خدا را شکر کن که فرزندان تو جزء گروهکها و منافقین در نیامدند و خدا را شکر،الحمد لله که خداوند ما را به راه راست هدایت کرد .و ای پدر عزیز مرا حلال کن می دانم سالها زحمت کشیدی ولی من در عوض ،خدمتی نکردم و ای پدر و برادرانم و خواهرانم و پدر بزرگ و تمام خویشان مرا حلال کنید و می دانم که اذیت کردم ناراحتی بوجود آوردم و من از اهالی روستا می خواهم که اگر اذیتی کردم و یا غیبتی کردم مرا حلال کنند.
خدایا در این لحظات که احساس می کنم به عملیات نزدیک می شویم عاجزانه می خواهم که در آینده و سختی های آن مرا به خودم وانگذاری و کمکم کنی که پیشواز و همیشه محتاجم.خدایا حال که به من ضعیف رحم کردی و مرا در میان سپاه اسلام قراردادی و در جمع مجاهدان راه تو زندگی می کنم و روزهائی را سپری می کنم. از تو می خواهم که مرا در قیامت با همچنین سپاه محشور کن و مرا جدایی از این سپاه نگردان.خدایا حال که جسمم را میان مومنین و مجاهدان فی سبیل الله قرار داده ای دلم و قلبم و اندیشه ام را هم با اندیشه و دل و قلب مومنین یکی کن که اگر دلم از یاد تو غافل شود و دیگر امید نجاتی برای خود نخواهم یافت
من راضی نیستم کسانی که در خط رهبر و ولایت فقیه نیستند و با ولایت فقیه و رهبر مخالفت می کنند در تشییع جنازه من شرکت کند و ای امت اسلام ما رزمندگان حاضر هستیم که بدنهایمان زیر ترکش ها و زیر چرخ های تانک تکه تکه شود ولی امام یک لحظه تنها نماند و این زمان الان زمان امام حسین (ع) است و تک تک ما زیر ازمایش الهی هستیم و مبادا که از زیر امتحان و ازمایش الهی رد شویم و امتحان و آزمایش خود را بد پس بدهیم و انشاء الله که امتحان را خوب پس دهیم و ادامه دهنده راه شهداء باشیم و در روز قیامت با آنها محشور شویم.
ای پدر عزیز از رفتن دومین فرزند خود هرگز ناراحت مباش و خدا را شکر کن که فرزندان تو جزء گروهکها و منافقین در نیامدند و خدا را شکر،الحمد لله که خداوند ما را به راه راست هدایت کرد .و ای پدر عزیز مرا حلال کن می دانم سالها زحمت کشیدی ولی من در عوض ،خدمتی نکردم و ای پدر و برادرانم و خواهرانم و پدر بزرگ و تمام خویشان مرا حلال کنید و می دانم که اذیت کردم ناراحتی بوجود آوردم و من از اهالی روستا می خواهم که اگر اذیتی کردم و یا غیبتی کردم مرا حلال کنند.