|
نام و نام خانوادگی شهید : مسعود شجاعی نام پدر : براتعلی تاریخ تولد : 1342/05/01 تاریخ شهادت : 1362/02/27 عملیات شهادت : خط پدافندی محل شهادت : دهلران محل خاکسپاری : رضوانشهر |
کلام شهید : |

با سلام و دعای خیر به خانوادهی عزیزم: امیداورم همیشه از برکات توحیدی بهرهمند باشید. از دور دست پر مهر و محبت شما را میبوسم و از رنجی که در راه خوشبختی ام کشیدهاید سپاسگذارم. نوازشهای شما را هیچگاه فراموش نخواهم کرد. من در همه حال به یاد شما هستم، مرا فرزندی وظیفه شناس و کوشا بدانید.
امیدوام همانطور که قرار دادهام و شما انتظار دارید از آزمایش الهی سربلند و مفتخر بیرون بیایم. درودهای گرم و مهر آمیز را بپذیرید از آنجائی که هر بشری امانتی است در این دنیا و بازگشت او بسوی جهان ابدی حتمی است چه بهتر که بشر با افتخار و سربلندی برای حفظ اسلام و جامعه توحیدی بسوی الله بشتابد.
پدرم: به خدا سوگند که آرزویی جز خشنودی شما ندارم حالا می فهمم که آن رشتهای که قلب پدر و مادر و فرزند را به هم می پیوندد چقدر مقدس بوده و چگونه با تار و پود خدائی به هم تنیده شده است.
مادرم: خوب می دانم که همیشه برایت باعث درد و رنج بودهام، تو همه وقت نگران حال و آیندهی من بودهای. به خدا من از شما شرمندهام و همیشه شما را به خاطر دارم در زندگی الهام بخش من توئی و اندرزهای گرانبهای تو و پدر را از یاد نمیبرم و میکوشم که برای شما فرزند شایستهای باشم. مادر به جان عزیزت سوگند با خود عهد بستهام برای اسلام و کشورم مردی مفید و سودمند بوده و از راه حقیقت و راستی منحرف نشوم. این بالاترین دعای همیشگی من است
برادران مهربانم: ما همه پرورش یافتهی یک دامانیم و گلهای یک بوستانیم میان همهی چیزهائی که اکنون از خاطرم می گذرد چهرهی مهربان و گرامی شماست که از همه بالاتر قرار دارد. باید بگویم به مرز شهادت نزدیک هستم، اگر خدا مرا دوست بدارد و مرا به سوی خود طلبد، امیدوارم مرا ببخشید. به پیامها و سخنان اما امت لبیک گفته و همیشه پشتیبان اما باشید و در امام خمینی ذوب شوید همانگونه که او در اسلام ذوب شده است. در پایان پیروزی رزمندگان اسلام را آرزو دارم.
امیدوام همانطور که قرار دادهام و شما انتظار دارید از آزمایش الهی سربلند و مفتخر بیرون بیایم. درودهای گرم و مهر آمیز را بپذیرید از آنجائی که هر بشری امانتی است در این دنیا و بازگشت او بسوی جهان ابدی حتمی است چه بهتر که بشر با افتخار و سربلندی برای حفظ اسلام و جامعه توحیدی بسوی الله بشتابد.
پدرم: به خدا سوگند که آرزویی جز خشنودی شما ندارم حالا می فهمم که آن رشتهای که قلب پدر و مادر و فرزند را به هم می پیوندد چقدر مقدس بوده و چگونه با تار و پود خدائی به هم تنیده شده است.
مادرم: خوب می دانم که همیشه برایت باعث درد و رنج بودهام، تو همه وقت نگران حال و آیندهی من بودهای. به خدا من از شما شرمندهام و همیشه شما را به خاطر دارم در زندگی الهام بخش من توئی و اندرزهای گرانبهای تو و پدر را از یاد نمیبرم و میکوشم که برای شما فرزند شایستهای باشم. مادر به جان عزیزت سوگند با خود عهد بستهام برای اسلام و کشورم مردی مفید و سودمند بوده و از راه حقیقت و راستی منحرف نشوم. این بالاترین دعای همیشگی من است
برادران مهربانم: ما همه پرورش یافتهی یک دامانیم و گلهای یک بوستانیم میان همهی چیزهائی که اکنون از خاطرم می گذرد چهرهی مهربان و گرامی شماست که از همه بالاتر قرار دارد. باید بگویم به مرز شهادت نزدیک هستم، اگر خدا مرا دوست بدارد و مرا به سوی خود طلبد، امیدوارم مرا ببخشید. به پیامها و سخنان اما امت لبیک گفته و همیشه پشتیبان اما باشید و در امام خمینی ذوب شوید همانگونه که او در اسلام ذوب شده است. در پایان پیروزی رزمندگان اسلام را آرزو دارم.