|
نام و نام خانوادگی شهید : سیدمحمدرضا احمدی نام پدر : سیدمحمد تاریخ تولد : 1348/07/16 تاریخ شهادت : 1366/02/18 عملیات شهادت : کربلای 8 محل شهادت : شلمچه قطعه : 3 ردیف : 13 |
کلام شهید : |

از خدای خود شرمندهام که معاصی زیاد نمودهام، میدانم که در جستجوی تقوی کوتاهی کردم لیکن در پی بخشایش حق حرکت میکنم و آنرا دنبال مینمایم و با توجه به اینکه شهادت در راه خدا افتخار ابدی و چراغ هدایت برای ملت و مرگ سرخ به مراتب بهتر از زندگی سیاه است، به انتظار شهادت مینشینم، اکنون و در این لحظه در سنگر منتظریم که فرمان داده شود، در این فرصت چند خطی به عنوان وصیت مینویسم و امیدوارم که خداوند گناهانم را ببخشد. نمیدانم چه بنویسم و چه بگویم ولی در این لحظات حساس که فرصت باقیاست، قلم را بر روی کاغذ میفشارم و مینویسم.
خدایا میدانی که چه زجری میکشم، پنداری که چون شمع ذوب میشویم. از یک سو باید بمانیم تا شهید آینده شویم و از دیگر سو باید شهید شویم تا آینده بماند، هم باید امروز شهید شویم تا آینده بماند و هم باید بمانیم تا فردا شهید شویم، عجب دردی، چه میشد امروز شهید میشدیم و فردا زنده تا دوباره شهید شویم، آری همه یاران به سوی مرگ رفتند درحالیکه نگران فردا بودند
مادر ارجمند و گرامیم اگر چه حق فرزندی را نتوانستم ادا کنم و شما حق بزرگی بر من دارید اما پوزش میطلبم، اگر از من ناراحت شدهاید ببخشید و تنها آرزویم این است که در عزای من اشک نریزید و اگر خواستید گریه کنید برای امام حسین (ع) ناله بزنید، گر چه میدانم طاقت شهادتم را ندارید چرا که جگر گوشة دیگرت سید محسن در زندان بغداد اسیر است ولی صبر پیشه کن و در دعاهایت برای من از خدا طلب آمرزش کن.
ای ملت مسلمان و فداکار، قدر امام غیور و بزرگوار را بدانید و سخنانش را در نظر داشته باشید و به این گوهر گرانبها ببالید و هیچگاه او را تنها نگذارید. ای ملت غیور یاد شهدا را از خاطر نبرید و به منزل شهدا و مجروحین و معلولین رفته و آنها را گرامی بدارید، خدا نکند که ما را فراموش کنید چرا که به فرموده امام عزیزمان ما هر چه داریم از خون شهدا و مجروحین است. همیشه مواظب افراد منافق و فاسد باشید چه بسا افرادی انقلابی نما در لباسهای مختلف ضربههائی به این انقلاب بزنند و چه دوستانی که دوستی آنها مایه رها کردن قیود شرعی و اخلاقی در زندگی باشد که باعث بدبختی انسان است.
هر فردی شایستة دوستی نیست، از تمامی دوستان و رفقا و خویشاوندان عاجزانه میخواهم که اگر بدی و ناراحتی یا غیبتی از من دیدهاند حلالم کنند. به همه بچههای حسینیه سلام میرسانم و از آنها خیلی خیلی عذر میخواهم، اگر از من بدی یا عیبی دیدند ببخشند چون میدانم در رفاقتمان اشتباهاتی داشتهام.
خدایا میدانی که چه زجری میکشم، پنداری که چون شمع ذوب میشویم. از یک سو باید بمانیم تا شهید آینده شویم و از دیگر سو باید شهید شویم تا آینده بماند، هم باید امروز شهید شویم تا آینده بماند و هم باید بمانیم تا فردا شهید شویم، عجب دردی، چه میشد امروز شهید میشدیم و فردا زنده تا دوباره شهید شویم، آری همه یاران به سوی مرگ رفتند درحالیکه نگران فردا بودند
مادر ارجمند و گرامیم اگر چه حق فرزندی را نتوانستم ادا کنم و شما حق بزرگی بر من دارید اما پوزش میطلبم، اگر از من ناراحت شدهاید ببخشید و تنها آرزویم این است که در عزای من اشک نریزید و اگر خواستید گریه کنید برای امام حسین (ع) ناله بزنید، گر چه میدانم طاقت شهادتم را ندارید چرا که جگر گوشة دیگرت سید محسن در زندان بغداد اسیر است ولی صبر پیشه کن و در دعاهایت برای من از خدا طلب آمرزش کن.
ای ملت مسلمان و فداکار، قدر امام غیور و بزرگوار را بدانید و سخنانش را در نظر داشته باشید و به این گوهر گرانبها ببالید و هیچگاه او را تنها نگذارید. ای ملت غیور یاد شهدا را از خاطر نبرید و به منزل شهدا و مجروحین و معلولین رفته و آنها را گرامی بدارید، خدا نکند که ما را فراموش کنید چرا که به فرموده امام عزیزمان ما هر چه داریم از خون شهدا و مجروحین است. همیشه مواظب افراد منافق و فاسد باشید چه بسا افرادی انقلابی نما در لباسهای مختلف ضربههائی به این انقلاب بزنند و چه دوستانی که دوستی آنها مایه رها کردن قیود شرعی و اخلاقی در زندگی باشد که باعث بدبختی انسان است.
هر فردی شایستة دوستی نیست، از تمامی دوستان و رفقا و خویشاوندان عاجزانه میخواهم که اگر بدی و ناراحتی یا غیبتی از من دیدهاند حلالم کنند. به همه بچههای حسینیه سلام میرسانم و از آنها خیلی خیلی عذر میخواهم، اگر از من بدی یا عیبی دیدند ببخشند چون میدانم در رفاقتمان اشتباهاتی داشتهام.