|
نام و نام خانوادگی شهید : حمید شادکام نام پدر : حسن تاریخ تولد : 1349/08/30 تاریخ شهادت : 1366/09/02 عملیات شهادت : راهسازی محل شهادت : پاسگاه زید قطعه : 5 |
کلام شهید : |

به نام الله، تنها وصیتی که به امت شهیدپرور دارم این است که در هیچ کاری خدای بزرگ و متعال را فراموش نکنید. دستورات این کتاب آسمانی و امام عزیز را سرمشق زندگی روزمرة خود قرار داده تا در زندگی هیچ موقع از راه راست منحرف نشوید و دیگر اینکه به این وصیت نامههای شهدا که آخرین کلامشان با شما میباشد عمل کنید.
سلام خدمت پدر و مادر گرامیم، بعد از عرض سلام چون نخواستم و نمیتوانستم شما را ناراحت کنم و ناراحتی شما را ببینم چند کلمه به عنوان وصیتنامه نوشتم و در میان قرآن مجید که امانت خداست گذاشتم، میدانم که شما مادر و پدر مهربانم چون علاقه به خواندن قرآن دارید آنرا رویت خواهید کرد. اول توصیة من به شما این است که دست از انقلاب و امام برندارید، در جبهه یا پشت جبهه هر کجا میتوانید به انقلاب خدمت کنید؛ از مال دنیا چیزی ندارم که بدان وصیت کنم؛ آن قدر میدانم مادرم و پدرم شهید شدن و شهید دادن هر دو لیاقت میخواهد. به امید پیروزی اسلام بر کفر جهانی؛ اگر این لیاقت را پیدا کردیم چه خوب، اما توصیه میکنم و خواهش دارم پایدار و استوار باشید.
به مسئولان میگویم که مبادا شیطان در شما نفوذ کرده و شما را با این مسئولیتی که دارید فریب دهد، همیشه در هر کاری که میخواهید بکنید خدا و دستورات و راهنماییهای ائمه را فراموش نکنید. آنگاه که خواستید خدایی بشوید، برگردید به دوران گذشته و ببینید که با چه کسانی زندگی میکردید، با چه کسانی نان میخورید، با چه کسانی گردش میرفتید که الان در بین شما نیستند، ببینید که چطور زندگی میکردند، اخلاق و رفتار آنها چطور بود؟ هر گاه که فهمیدید با چه کسانی بودید آنوقت به خود میآئید و میبینید که چقدر اشتباه میکردید. ما باید قرآن را الهامبخش خود قرار داده و طبق دستوراتش عمل کنیم. همیشه قرآن بخوانید و از خدا طول عمر امام عزیز را خواستار باشید.
از شما و از تمام دوستان و آشنایان عاجزانه میخواهم که مرا عفو نمائید و از خدا برایم طلب مغفرت کنید. از شما پدر و مادر و خواهر و برادران گرامیم میخواهم که اگر اذیتی از طرف این حقیر گنهکار دیدهاید مرا ببخشید و در شهادتم عزاداری نکنید که همچنان که یار دلبندم مصطفایی گفته بود، شهید عزادار نمیخواهد، شهید پیرو میخواهد.
سلام خدمت پدر و مادر گرامیم، بعد از عرض سلام چون نخواستم و نمیتوانستم شما را ناراحت کنم و ناراحتی شما را ببینم چند کلمه به عنوان وصیتنامه نوشتم و در میان قرآن مجید که امانت خداست گذاشتم، میدانم که شما مادر و پدر مهربانم چون علاقه به خواندن قرآن دارید آنرا رویت خواهید کرد. اول توصیة من به شما این است که دست از انقلاب و امام برندارید، در جبهه یا پشت جبهه هر کجا میتوانید به انقلاب خدمت کنید؛ از مال دنیا چیزی ندارم که بدان وصیت کنم؛ آن قدر میدانم مادرم و پدرم شهید شدن و شهید دادن هر دو لیاقت میخواهد. به امید پیروزی اسلام بر کفر جهانی؛ اگر این لیاقت را پیدا کردیم چه خوب، اما توصیه میکنم و خواهش دارم پایدار و استوار باشید.
به مسئولان میگویم که مبادا شیطان در شما نفوذ کرده و شما را با این مسئولیتی که دارید فریب دهد، همیشه در هر کاری که میخواهید بکنید خدا و دستورات و راهنماییهای ائمه را فراموش نکنید. آنگاه که خواستید خدایی بشوید، برگردید به دوران گذشته و ببینید که با چه کسانی زندگی میکردید، با چه کسانی نان میخورید، با چه کسانی گردش میرفتید که الان در بین شما نیستند، ببینید که چطور زندگی میکردند، اخلاق و رفتار آنها چطور بود؟ هر گاه که فهمیدید با چه کسانی بودید آنوقت به خود میآئید و میبینید که چقدر اشتباه میکردید. ما باید قرآن را الهامبخش خود قرار داده و طبق دستوراتش عمل کنیم. همیشه قرآن بخوانید و از خدا طول عمر امام عزیز را خواستار باشید.
از شما و از تمام دوستان و آشنایان عاجزانه میخواهم که مرا عفو نمائید و از خدا برایم طلب مغفرت کنید. از شما پدر و مادر و خواهر و برادران گرامیم میخواهم که اگر اذیتی از طرف این حقیر گنهکار دیدهاید مرا ببخشید و در شهادتم عزاداری نکنید که همچنان که یار دلبندم مصطفایی گفته بود، شهید عزادار نمیخواهد، شهید پیرو میخواهد.