کمیته شهدا-شهید حاج احمد کاظمی

شهدای نجف آباد،2500 شهید شهرستان نجف آباد

اسکرول بار

دسته بندی شهدا

سرداران شهید شهرستان نجف آباد
زیارتنامه شهدا

اَلسَّلامُ عَلى رَسوُلِ اللّهِ، اَلسَّلامُ عَلى نَبِىِّ اللّهِ، اَلسَّلامُ عَلى مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِاللّهِ اَلسَّلامُ عَلى اَهْلِ بَیْتِهِ الطّاهِرین، اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ اَیُّهَا الشُّهَدآءُ الْمُؤْمِنُونَ اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا اَهْلَ بَیْتِ الاْیمانِ وَالتَّوْحید،ِ اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا اَنْصارَ دینِ اللّهِ وَاَنْصارَ رَسُولِهِ عَلَیْهِ وَ آلِهِ السَّلامُ، سَلامٌ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدّارِ، اَشْهَدُ اَنَّ اللّهَ اخْتارَکُمْ لِدینِه، وَاصْطَفاکُمْ لِرَسُولِهِ، وَ اَشْهَدُ اَنَّکُمْ قَدْ جاهَدْتُمْ فِى اللّهِ حَقَّ جِهادِهِ وَ ذَبَبْتُمْ عَنْ دینِ اللّهِ وَ عَنْ نَبِیِّهِ، وَ جُدْتُمْ بِاَنْفُسِکُمْ دُونَهُ،وَ اَشْهَدُ اَنَّکُم قُتِلْتُمْ عَلى مِنْهاجِ رَسُولِ اللّهِ، فَجَزاکُمُ اللّهُ عَنْ نَبِیِّهِ وَعَنِ الاِْسْلامِ وَ اَهْلِهِ، اَفْضَلَ الْجَزآءِ وَعَرَّفَنا وُجُوهَکُمْ فى مَحَلِّ رِضْوانِهِ وَمَوْضِعِ اِکْرامِهِ مَعَ النَّبِیّینَ وَالصِّدّیقینَ وَالشُّهَدآءِ وَالصّالِحینَ، وَحَسُنَ اُولئِکَ رَفیقاً، اَشْهَدُ اَنَّکُمْ حِزْبُ اللّهِ وَ اَنَّ مَنْ حارَبَکُمْ فَقَدْ حارَبَ اللّهَ، وَ اَنَّکُمْ لَمِنَ الْمُقَرَّبینَ الْفائِزینَ الَّذینَ هُمْ اَحْیآءٌ ،عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ، فَعَلى مَنْ قَتَلَکُمْ لَعْـنَةُ اللّهِ وَالْمَـلاَّئِکَةِ وَ النّـاسِ اَجْمَعـینَ، اَتَیْتُـکُمْ یا اَهْلَ التَّوْحیـدِ زائِراً وَ بِحَقِّکُمْ عارِفاً وِ بِزِیارَتِکُمْ اِلَى اللّهِ مُتَقَرِّباً وَ بِما سَبَقَ مِنْ شَریفِ الاْعْمالِ وَمَرْضِىِّ الاْفْعالِ عالِماً، فَعَلَیْکُمْ سَلامُ اللّهِ وَ رَحْمَتُهُ وَبَرَکاتُهُ وَ عَلى مَنْ قَتَلَکُمْ لَعْنَةُ اللّهِ وَغَضَبُهُ وَ سَخَطُهُ، اَللّهُمَّ انْفَعْنى بِزِیارَتِهِمْ وَثَبِّتْنى عَلى قَصْـدِهِمْ وَتَوَفَّنى عَلى ما تَوَفَّیْـتَهُمْ عَلَیْهِ وَاجْمَعْ بَیْنى وَ بَیْـنَهُم فى مُسْتَقَرِّ دارِ رَحْمَتِکَ ،اَشْهَدُ اَنَّکُمْ لَنا فَرَطٌ وَنَحْنُ بِکُمْ لاحِقُونَ.

فرازی از وصیتنامه شهدا
وصیت شهدا

نام و نام خانوادگی شهید : علی نادعلی

نام پدر : یدالله

تاریخ تولد : 1337/04/26

تاریخ شهادت : 1367/01/06

عملیات شهادت : والفجر 10

محل شهادت : حلبچه

قطعه :    3    ردیف :     14  

کلام شهید :



من به امید پیروزی می روم و آن بر اساس ایمان به خدا، پیروزی که در عرض یک روز حاصل می شود؛ اگر پیروز شدیم چه بهتر و اگر خونم ریخت و پیروزی را ندیدم مسأله ای نیست که آن هم پیروزی است. اما توصیه می کنم درپول پرستی فرو نروید، مادیات و دنیا را اصل قرار ندهید. من چنین نکردم ولی می دانم به نفع شماست که از مال دنیا فقرا را ببینید و از تقوا اولیاء را، از زندگی فرار نکنید و در زندگی غرق نشوید که اسلام نه رهبانیت دارد و نه دنیا پرستی.
عزیزان، دشمنان در شکستند اما شیطان نفس را فراموش نکنید، از خط خطی شدن بپرهیزید، راه روحانیت اصیل را فراموش نکنید.
آدم وقتی بعضی بچه های ده شانزده ساله یا پیرمردهای 60 الی 70 ساله را می بیند، راستی شرمش می شود، ساعت چهار صبح بیدار می شوند برای دیدار خدا، صفائی دارد آن وقت نماز خانه به قول یکی از بزرگان که می گفت من یک چلچله ام بگذار خونم در راه این انقلاب بریزد، من هم یک چلچه ام، یعنی نیستم اما این مردم شهید داده چنین حسابم می کنند، گاهی یک پاکت به عنوان سهمیه بدستم می رسد که روی آن نوشته (تقدیم به تو رزمنده اسلام). من  می دانم بی خود آمده ام لا به لای این چلچله ها، اگر چه نا به جا لا به لای چلچله ها آمده ام،  امیدوارم سجیل خونم لااقل چندین سرباز از پیل سواران را به خاک اندازد.
به یکی از طرفداران محاربین گفتم، وقتی مرا اینجا بکشند جنازه ی مرا در شهرم 80 هزار نفر سر دست می گیرند و من هم می دانم که پس از من شما سرگرم شیون های زنانه نخواهید شد، که اگر ما کسی را شهید بدانیم رفتنش حزن و اندوهی ندارد، و اگر شهید بدانیم شهید راه دارد، پس از من می دانم، آنها که مرا به خاطر راهم می خواستند، همواره خواهند ماند و به زودی به جبهه ها خواهند آمد
به خواهرانم توصیه می کنم حجاب وعفاف را وتقوا را. اما برادران، خواهران، پدر و مادر اگر  سعادت می خواهید، آخوندها را رها نکنید. اما آنها را که از شمر بدترند (به قول امام) دور بریزید، بچه هایتان را خوب تربیت کنید. تمام بچه های مدرسه را دوست دارم و امیدوارم حرف های من کمی در آنها اثر کرده باشد، همه شان به فکر خدا باشند و برای خدا کار کنند. به فکر مملکت و به فکر اسلام عزیز باشند. امید که اماممان بماند و رهبریتان کند.
به بچه ها می گویند چرا آمده اید، همه می گویند چون اماممان خواسته که به جبهه بیائیم و من نیز می گویم و امید وارم در این گفتار، شیطان اغوایم نکند و فریبم ندهد، می گویم آمده ام تا ستیغ خورشید را به گواهی بگیرم، که من هرگز از امامت و رهبری دست بر نخواهم داشت، و من هرگز نخواهم مُرد، بلکه به خون کشیده خواهم شد و کشته خواهم گردید.
همسرم من به عنوان یک مومنه تو را می ستایم ، همسرم وقتی بالای سرم می آیی والعصر و والفجر را فراموش نکن، اگر مایلی زیارت وارث به خوان.
موافقین ۰ مخالفین ۰

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
اجرا : موسسه فرهنگی هنری ربیع