|
نام و نام خانوادگی شهید : مولاقلی بختیاری فرد نام پدر : عیدی محمد تاریخ تولد : 1345/03/04 تاریخ شهادت : 1364/11/30 عملیات شهادت : والفجر 8 محل شهادت : فاو محل خاکسپاری : یزدانشهر |
کلام شهید : |

به نام خدا و سلام به پیشگاه مهدی (عج) و نائب بر حقش امام خمینی و سلام ودرود بر ارواح پاک شهیدانی که با نثار خونشان درخت اسلام را آبیاری نموده اند اکنون قلم در انگشتان و در زیر دستم صفحه سفید رنگی است که اندک اندک بر آن خط کشیده شده و سیاهش می کنم روزی که با سر باز وضو ساختم و قدم به جبهه این تربت پاک و مزار شهدا گذاشتم تصمیم گرفتم که هر آن کس که به حریم کشور اسلامی تجاوز کرده بکشم و به بند بکشانم و در دریای خون شنا کنم و از آنجا حسین (ع) سرور آزادگان مظهر ایثار و ایمان و شهادت را زیارت و سپس به دیدار خدا بشتابم. در حالیکه مشتی اجانب و فریب خورده و از خود بی خبر و خائن و وابسته به امپریالیسم به سر کردگی شیطان بزرگ آمریکا قدم به خاک ما گذاشته و قصد تجاوز به کشور اسلامی و از بین بردن دین اسلام و قرآن و هتک ناموس ما را دارند من و تو ای برادر مسلمان و دینی چگونه می توانیم راحت بنشینیم و شاهد چنین تجاوزات و بی حرمتی ها باشیم ؟
تو ای پدر مانند شیری در بیشه زارکه می نمود نعره سر می داد باش و در این ساعات و لحظات از تو می خواهم که غم از دست دادن فرزند وجودت را رنجه سازد چرا که من با علم آگاهی این راه پر سعادت را بر گزیده ام و تو ای مادر همچنان استوار مانند کوهی باش که مبادا دشمنان اسلام از شهادت فرزندت سوءاستفاده کنند و تو را پیش فاطمه زهرا (س) شرمنده سازند . و تو بدان همسرم حجاب تو کوبیده تر از خون من است و از تو می خواهم که همچون زینب (س) در مقابل سختی ها با یستی و فرزندم را بزرگ نمایی و به فرزندم بگوی پدرت وصیت نمود که فرزندم راه مرا ادامه بده و در پایان از همگی شما می خواهم از اینکه من به آرزوی خود یعنی شهادت می رسم ناراحت نباشید چرا بمیرم و چرا شهادت را انتخاب نکنم من خدا را شکر می گویم تا امانتی را که من سپرده است به وی تقدیم نمایم مگر انسان بیش از یکبار می میرد و چه بهتر که این مردن که نه بلکه شهادت در راه او باشد .
تو ای پدر مانند شیری در بیشه زارکه می نمود نعره سر می داد باش و در این ساعات و لحظات از تو می خواهم که غم از دست دادن فرزند وجودت را رنجه سازد چرا که من با علم آگاهی این راه پر سعادت را بر گزیده ام و تو ای مادر همچنان استوار مانند کوهی باش که مبادا دشمنان اسلام از شهادت فرزندت سوءاستفاده کنند و تو را پیش فاطمه زهرا (س) شرمنده سازند . و تو بدان همسرم حجاب تو کوبیده تر از خون من است و از تو می خواهم که همچون زینب (س) در مقابل سختی ها با یستی و فرزندم را بزرگ نمایی و به فرزندم بگوی پدرت وصیت نمود که فرزندم راه مرا ادامه بده و در پایان از همگی شما می خواهم از اینکه من به آرزوی خود یعنی شهادت می رسم ناراحت نباشید چرا بمیرم و چرا شهادت را انتخاب نکنم من خدا را شکر می گویم تا امانتی را که من سپرده است به وی تقدیم نمایم مگر انسان بیش از یکبار می میرد و چه بهتر که این مردن که نه بلکه شهادت در راه او باشد .