12سالش بود؛از سر کار که به خانه می آمد ده تومنی پیدا کرده بود و آن را به عطاری که همان جا بود برد و گفت من یک ده تومنی پیدا کردم خواهشا روی درب مغازه با کاغذ بزنید تا صاحبش پیدا شود و صاحب مغازه با اصرار مرتضی قبول میکند.
(نقل از مادر شهید مرتضی پیچان)