زمزمه عارفانه...
خدایا از تو یاری می خواهیم و از تو کمک می خواهیم و امیدمان فقط به توست. خدایا این بنده ضعیف که جز تو کسی را ندارد، آرزوی به دل نهفته دارد. این بنده ناچیزمی خواهد که مرگش مرگی خونین باشد، از تو می خواهم که خونش، خون ناقابلش در راه تو بر زمین ریخته شود اگر وجودش برای اسلام ارزش نداشت ونتوانست خدمتی بکند لااقل خونش را به اسلام هدیه کند. او خواهان ملاقات با توست و می خواهد که این ملاقات با بدنی آغشته به خون خویش باشد و مانند شهیدان گلگون کفن کربلا به ملاقات پروردگارش بشتابند.
خدایا ما که خونمان از خون علی اکبر حسین رنگین تر نیست مادرانمان هم آرزو دارند علی اکبر و قاسم در راه اسلام فدا کنند خواهرانمان می خواهند که پیام آور خون شهیدان باشند. مادران امروز که از مادر علی اکبر و علی اصغر و خواهران هم که از زینب درس می گیرند و جوانانشان را این چنین برای اسلام فدا می کنند ایثارشان به حدی است که حاضر به تحویل گرفتن جنازه فرزندان خود نمی شوند، می گویند ما چیزی را که در راه اسلام داده ایم پس نمی گیریم. خواهرانم زینب گونه پیام آور شهیدان و اسوه مقاومت و ایثار و فریاد علی گونه زینب در شام هستند.
« اللهم اغفرلی و لوالدی و رحمهماکما ربیانی صغیرا» خدایا ببخش و بیامرز مرا و پدر و مادر من را و آنها را که مرا در کودکی پرورش دادند. پدر بزرگوارم آنچه که گفته ام و کرده ام از روی نادانی بوده و شما مرا ببخشید که ندانسته کردم و در برابر خداوند بزرگ شرمنده ام و امیدوارم که مرا رحمت کند و ببخشد که بسیار بخشنده و مهربان است.