زمزمه عارفانه...
الهی ای کریم ای رحیم ای بخشنده ی مهربان، ما را ببخش، از سر گناهانی که باعث می شود از تو دور شویم رحمت تو بر ما نازل نشود و از انسانیت دور شویم در گذر. بار خدایا در این خلوت در این مکان که یک ذره از وجود هستی توست، توفیق وتوان گفتن و نوشتن به من دادی گرچه میدانم لایق و شایسته ی این همه برکات تو نیستم.
بارخدایا؛ حال که توفیق این همه برکات را دادی توفیق حضور من ناقابل را در صف جنودت دادی حضور در میان خالصانت، در میان مومنانت، در میان سنگرهای عبودیت را دادی، نوری به جبهه ی حق دادی جلائی به قلوب عاشقانت دادی دل ما نیز مشتاق است عاشق نورانیت توست و در آن حال که شهیدان بر جبروت و کبریایی تو وجلال تو نظر می افکنند. کاش آیا خدایا ما توفیق این نظر و این توجه ایثار را در راه تو داریم از رحمت تو دور نیست اما هر چه هست هر اشکالی هست از ماست هر ناسپاسی است از ماست .
بار خدایا؛ هدف شهادت در راه تو نیست، هدف خدمت در راه تو تا نثار جان است. ما که چیزی دیگر نداریم در راه تو نثار کنیم. این وجود خویش را اگر قبول بنمایی می دهیم. خدایا چندین بار مرا مصلحت خود بود از شهادت در راه خودت باز داشتی خدایا توفیق آن می خواهیم که در راه تو شهید شویم. خدایا زر و زیور دنیا زیاد است اما دنیایی که در نهایت آن به عشق و عاشقان تو نیفزاید چه حاصل ؟ خدایا؛ اگر ما قابل راه تو شدیم ما را با اخلاص و نیت پاک از این دنیا ببر.
خدایا؛ در دم آخر کلمه ی الله اکبر و لا اله الا الله و محمد رسول الله را بر زبان ما بران.