نام و نام خانوادگی شهید : مسلم بهرامی نام پدر : فضل الله تاریخ تولد : 1347/04/15 تاریخ شهادت : 1364/12/25 عملیات شهادت : والفجر 8 محل شهادت : فاو محل خاکسپاری : قلعه سفید |
کلام شهید : |

از مجالس بیهوده که در آن حرف هایی غیر مفید یا خدای ناکرده بیهوده زده می شود یا ممکن است مجلس غیبت و یا تهمتی باشد بپرهیزید.آنهایی که وظیفه شان درس خواندن است بشدت مطالعه و تهذیب نفس را سر لوحه اعمال خود قرار دهند و عمر خود را در راه های باطل و ناپسند که در شان یک محصل مسلمان نیست تلف نکنند.که جواب خون شهداءکسب علم است و هر کس در این راه کوتاهی کند مسئول است زیرا آنان برای اسلام جان خود را فدا کردند.
به نمازهای جمعه و جماعت دعاها خصوصا خواندن قرآن و درک آن بسیاراهمیت بدهید کسب علم را فرموش نکنید و مساجد را پرکنید که محل نشر اسلام است در تمام کارهایتان خدا را در نظر بگیرید و قیامت را و آن آتش عظیم را و آن روز راکه هر کس بفکر خودش است را در نظر بگیرید تنهائی قبر را و عذاب خدا را در نظر گرفته وهمیشه فکر کنید که چند لحظه دیگر زنده نخواهیدبود.واما شما پدر ومادر عزیزم باید بگویم که در طول زندگی نتوانستم آنچه را که حق شماست بجای آورم بسیار شما را آزرده خاطر کردم و چیزی که بر من واجب بود انجام ندادم شاید قلوب شما را به درد آوردم با این همه از شما حلالیت می طلبم از شما مادر که بیدار ماندی تا من بخوابم.و نخوردی تا من بخورم،گرسنه ماندی تا من سیر باشم و چه زحماتی که برای من نکشیدی و شما پدر عزیز و بزرگوارم که با چه زجر و مشقتی و با وضعیت جسمی خودت توانستی مرا پرورش بدهی و چه رنجهایی که من شاهد آن بودم باید بگویم شما از هر پدری برای من نسبت به فرزندش بیشتر بر من حق داری ولی افسوس که نتوانستم حقوقت را اداءنمایم
به نمازهای جمعه و جماعت دعاها خصوصا خواندن قرآن و درک آن بسیاراهمیت بدهید کسب علم را فرموش نکنید و مساجد را پرکنید که محل نشر اسلام است در تمام کارهایتان خدا را در نظر بگیرید و قیامت را و آن آتش عظیم را و آن روز راکه هر کس بفکر خودش است را در نظر بگیرید تنهائی قبر را و عذاب خدا را در نظر گرفته وهمیشه فکر کنید که چند لحظه دیگر زنده نخواهیدبود.واما شما پدر ومادر عزیزم باید بگویم که در طول زندگی نتوانستم آنچه را که حق شماست بجای آورم بسیار شما را آزرده خاطر کردم و چیزی که بر من واجب بود انجام ندادم شاید قلوب شما را به درد آوردم با این همه از شما حلالیت می طلبم از شما مادر که بیدار ماندی تا من بخوابم.و نخوردی تا من بخورم،گرسنه ماندی تا من سیر باشم و چه زحماتی که برای من نکشیدی و شما پدر عزیز و بزرگوارم که با چه زجر و مشقتی و با وضعیت جسمی خودت توانستی مرا پرورش بدهی و چه رنجهایی که من شاهد آن بودم باید بگویم شما از هر پدری برای من نسبت به فرزندش بیشتر بر من حق داری ولی افسوس که نتوانستم حقوقت را اداءنمایم