|
|
نام و نام خانوادگی شهید : سعید پور رحیم نام پدر : یدالله تاریخ تولد : 1345/10/05 تاریخ شهادت : 1362/07/28 عملیات شهادت : والفجر 4 محل شهادت : بانه قطعه : 1 ردیف : 7 |
کلام شهید : |
ای انسانها به شما بگویم که تقوا پیشه کنید، بگویم کمی خویشتن دار بشوید، آخر تا کی همه را بازی گرفتن، آخر تا کی خواب بودن و به خود نیامدن، تا چه وقت اندر گنه و معصیت بودن، تا کی روح را به نجاسات کشاندن و تا کی می خواهید اینقدر به این بدن خدمت کنید، ترا به خدا تقوا داشته باشید چرا که باید فرشته گونه شوید. چرا که شما باید خدا گونه شوید، آخر شما را انسان نام نهاده اند پس تقوا که همان دوری از محرمات است و انجام واجبات را پیشه ی خود کنید و به واجبات هم قناعت نکرده و به مستحبات هم اهمیت دهید که آنها حصار محکمی بر دور واجبات هستند و یادتان نرود که علی (ع) هم تقوا را وصیت کرده است.
دیگر آنکه در این جهان و اخبار گذشتگان دقت کنید و راستی ببینید برای چه آمده اید و این جهان برای چه خلق شده، چرا که جهان لغو آفریده نشده، و شما هم بیهوده نیامده اید و فکر کنید که چه باید بکنید، وظیفه تان چیست، آیا هم این است که اکنون انجام می دهید یا نه، اینها همه خلاف مسئولیتتان است و کمی فکر کنید که آنها که پیش از ما بوده اند همه رفتند، همه ی آنها را در قبری گذاشتند و خاکی بر روی آنها ریختند، پس ما رفتنی هستیم آخر ما آمده ایم که برویم، ما آمده ایم مسافرت، مقصد ما جائی دیگر است و هدف هم چیز دیگر، پس برادر و خواهر کمی به خود آی، کمی به خویشتن خود باز گرد که این ره که تو می روی ترکستان است، فکر کن که روزی خواهد آمد که آنرا قیامت می نامند و آنجا اعمالت را می بینی و پاداش آن را هم خواهی دید حال چه عمل خوب و چه بد.
و دیگر اینکه عمر عزیز است، عمرتان را به باطل مگذرانید که روزی می رسد و حسرت می خورید و دیگر عمر بر نمی گردد. پس برادر و خواهر عمرت را به بیهودگی مگذران، کمی به روحت بپرداز و برای آخرتت کشت کن که الدنیا مزرعه الآخره و اما شما را به صبر هم وصیت می کنم که ( المومن کالجبل الراسخ لا یحی که الا واسعت )، مومن همچون کوه بلند و پایدار است که هیچ بادی او را نیانداخته است، پس ای مومنان در راه هدفتان صبر پیشه کنید که شما را خدای می آزماید، تا شما را خالص کند، تا شما را پاک کند، تا شما را علی گونه کند، پس صبر در برابر آزمایشهای الهی را از یاد مبرید و کم طاقت مباشید که امتحان را خوب پس نمی دهید که احسب الناس ان یترکوان یقولوا امنا و هم لا یفتنون.
امام را، این نجات دهنده ی قرن را، این اسوه ایمان و شجاعت و صبر و ... این ادامه دهنده ی راه ایمان را، او را فراموش مکنید، او را تنها نگذارید، او را به درد نیاورید، او را یاری کنید و همیشه دعایتان هم این باشد که خدایا او را برای ما نگه دار و به ما قدرتی دهد تا این نعمت بزرگ را شکر گذاریم. و دیگر روحانیت را فراموش نکنید آنها را چراغ راه خود قرار دهید و شهداء را هم از یاد نبرید، خون آنها را پایمال نکنید، نکند یادتان برود که پدرانی بی پسر شدند و چه مادرانی بی فرزند و چه زنهائی بی شوهر و چه فرزندانی بی پدر و دیگر مطهری و بهشتی و باهنر و رجائی و شهدای محراب را دیگر شهیدان عالم و آگاه را فراموش نکنید، این دلسوختگان اسلام را، این مظلومان شهید را، اینانی که عمر خود را در اسلام گذراندند، آخر هم به خاطر همین به شهادت رسیدند، راه آنان را ادامه دهید و خون آنها را پاسدار باشید و دیگر برادران و خواهران می خواستم بگویم شما به تشکیلات نیاز دارید و اگر تشکیلاتی باز کردید بیشتر می توانید کار کنید، دشمن شما تشکیلاتی است، پس با تشکیل باشید، و اکنون حزب جمهوری اسلامی، حزب خون و شهادت، این حزب که ثمره ی مظلوم بهشتی است، عالی ترین و والاترین تشکلی است که در خط اسلام و امام است پس در او وارد شوید و از خط فکری آن که همان اسلام است استفاده کنید که برای ملت، او مجسمه ی یک تشکیلات الهی است.
دیگر آنکه در این جهان و اخبار گذشتگان دقت کنید و راستی ببینید برای چه آمده اید و این جهان برای چه خلق شده، چرا که جهان لغو آفریده نشده، و شما هم بیهوده نیامده اید و فکر کنید که چه باید بکنید، وظیفه تان چیست، آیا هم این است که اکنون انجام می دهید یا نه، اینها همه خلاف مسئولیتتان است و کمی فکر کنید که آنها که پیش از ما بوده اند همه رفتند، همه ی آنها را در قبری گذاشتند و خاکی بر روی آنها ریختند، پس ما رفتنی هستیم آخر ما آمده ایم که برویم، ما آمده ایم مسافرت، مقصد ما جائی دیگر است و هدف هم چیز دیگر، پس برادر و خواهر کمی به خود آی، کمی به خویشتن خود باز گرد که این ره که تو می روی ترکستان است، فکر کن که روزی خواهد آمد که آنرا قیامت می نامند و آنجا اعمالت را می بینی و پاداش آن را هم خواهی دید حال چه عمل خوب و چه بد.
و دیگر اینکه عمر عزیز است، عمرتان را به باطل مگذرانید که روزی می رسد و حسرت می خورید و دیگر عمر بر نمی گردد. پس برادر و خواهر عمرت را به بیهودگی مگذران، کمی به روحت بپرداز و برای آخرتت کشت کن که الدنیا مزرعه الآخره و اما شما را به صبر هم وصیت می کنم که ( المومن کالجبل الراسخ لا یحی که الا واسعت )، مومن همچون کوه بلند و پایدار است که هیچ بادی او را نیانداخته است، پس ای مومنان در راه هدفتان صبر پیشه کنید که شما را خدای می آزماید، تا شما را خالص کند، تا شما را پاک کند، تا شما را علی گونه کند، پس صبر در برابر آزمایشهای الهی را از یاد مبرید و کم طاقت مباشید که امتحان را خوب پس نمی دهید که احسب الناس ان یترکوان یقولوا امنا و هم لا یفتنون.
امام را، این نجات دهنده ی قرن را، این اسوه ایمان و شجاعت و صبر و ... این ادامه دهنده ی راه ایمان را، او را فراموش مکنید، او را تنها نگذارید، او را به درد نیاورید، او را یاری کنید و همیشه دعایتان هم این باشد که خدایا او را برای ما نگه دار و به ما قدرتی دهد تا این نعمت بزرگ را شکر گذاریم. و دیگر روحانیت را فراموش نکنید آنها را چراغ راه خود قرار دهید و شهداء را هم از یاد نبرید، خون آنها را پایمال نکنید، نکند یادتان برود که پدرانی بی پسر شدند و چه مادرانی بی فرزند و چه زنهائی بی شوهر و چه فرزندانی بی پدر و دیگر مطهری و بهشتی و باهنر و رجائی و شهدای محراب را دیگر شهیدان عالم و آگاه را فراموش نکنید، این دلسوختگان اسلام را، این مظلومان شهید را، اینانی که عمر خود را در اسلام گذراندند، آخر هم به خاطر همین به شهادت رسیدند، راه آنان را ادامه دهید و خون آنها را پاسدار باشید و دیگر برادران و خواهران می خواستم بگویم شما به تشکیلات نیاز دارید و اگر تشکیلاتی باز کردید بیشتر می توانید کار کنید، دشمن شما تشکیلاتی است، پس با تشکیل باشید، و اکنون حزب جمهوری اسلامی، حزب خون و شهادت، این حزب که ثمره ی مظلوم بهشتی است، عالی ترین و والاترین تشکلی است که در خط اسلام و امام است پس در او وارد شوید و از خط فکری آن که همان اسلام است استفاده کنید که برای ملت، او مجسمه ی یک تشکیلات الهی است.
