نام و نام خانوادگی شهید : محمود پورشبان نام پدر : سیف الله تاریخ تولد : 1347/03/07 تاریخ شهادت : 1364/06/19 عملیات شهادت : قادر محل شهادت : اشنویه ( آذربایجان غربی ) قطعه : 3 ردیف : 13 |
کلام شهید : |

حمد و سپاس خدایی را که سزاست که ما را افرید و همهی وسایل آسایش را جهت ما مهیا فرمود و به خاطر اینکه انسان به کمال خود برسد پیامبرانی را فرستاد تا با برنامه های آسمانی خود بشر را راهنما باشد.درود و صلوات به ارواح پاک آنها که در این راه انواع آزار و اذیت را تحمل کردند و وظیفه الهی خود را به طور کامل ایفا کردندو خون پاک خویش را در راه تداوم این انبیاء ریختند.خداوند را شکر گذارم که به این بنده حقیر توفیق داد تا بتوانم به جبهه بیایم و دست به خود سازی بزنم.به جای مقدسی که هزاران نفر که در ان سر به سجده گذاشته و خداوند را شکر گذاری می کنند.
وصیتی که با برادرانم دارم این است که اگر واقعاً می خواهند دست به خود سازی بزنند به جبهه ها بیایند و در این مکان های مقدس که هزاران شهید خود را ساخته اند و جان خود را درکف دست گذاشته اند و تقدیم معبود خود کردند بیایند.آری برادرانم فکر نکنم که بتوانید در شهر ها که پر است از مادیات بخواهید دست به خودسازی بزنید.از برادران هم سنگر مدرسه ایم می خواهم که واقعاً درس خود را بخوانند.عده ای در شهرها می گفتند بچه های تنبل و کسانی که می خواهند از زیر درس فرار کنند به جبهه ها می روند اما خدا شاهد است آدم وقتی به جبهه می آیند مسئولیت آنها دو برابر می شود چون می بیند که برادران او که چگونه در کنارشان شهید می شوند و وصیت می کنند که ای برادران درستان را رها نکنید از شما خواهش می کنم که درستان را کنار نگذارید و بگویید می خواهیم برویم جبهه اگر می خواهید به جبهه ها بیایید ،در آنجا هم درس بخوانید و هم با دشمن بجنگید.
وصیتی که با برادرانم دارم این است که اگر واقعاً می خواهند دست به خود سازی بزنند به جبهه ها بیایند و در این مکان های مقدس که هزاران شهید خود را ساخته اند و جان خود را درکف دست گذاشته اند و تقدیم معبود خود کردند بیایند.آری برادرانم فکر نکنم که بتوانید در شهر ها که پر است از مادیات بخواهید دست به خودسازی بزنید.از برادران هم سنگر مدرسه ایم می خواهم که واقعاً درس خود را بخوانند.عده ای در شهرها می گفتند بچه های تنبل و کسانی که می خواهند از زیر درس فرار کنند به جبهه ها می روند اما خدا شاهد است آدم وقتی به جبهه می آیند مسئولیت آنها دو برابر می شود چون می بیند که برادران او که چگونه در کنارشان شهید می شوند و وصیت می کنند که ای برادران درستان را رها نکنید از شما خواهش می کنم که درستان را کنار نگذارید و بگویید می خواهیم برویم جبهه اگر می خواهید به جبهه ها بیایید ،در آنجا هم درس بخوانید و هم با دشمن بجنگید.