نام و نام خانوادگی شهید : محمدباقر حاجی صادقیان نام پدر : عبدالله تاریخ تولد : 1341/09/08 تاریخ شهادت : 1361/02/17 عملیات شهادت : بیت المقدس محل شهادت : جاده اهواز - خرمشهر قطعه : 1 ردیف : 3 |
کلام شهید : |

پروردگارادر این مبارزه پایداری را برما فرو ریز و گامهایمان را استوار ساز و برگروه کافران پیروزمان گردان . خداوندا کمرم تحمل بار گناهانم را ندارد. خداوندا زمانی در کودکی بودم و عبادت ندانستم و زمانی که به بلوغ رسیدم و دانستم که باید عبادت کنم ، اما هوی و هوس بر من غلبه یافت و توان عبادت را از من گرفت خداوندا از افزونی گناه شرمگینم و تنها از تو طلب مغفرت می کنم خداوندا امیدم را ناامید مکن و این بنده ناتوان را از درگاه خود مران ، خداوندا تو را شکر می گویم که رهبری از تبار حسین (ع) برای ما فرستادی تا با ارشادهای او تو را بشناسیم و با دعاهای خیرش در راه تو گام بر داریم
خداوندا در این شب تیره به درگاهت شکر می کنم که این توفیق را به من دادی که به این مکان مقدس بیایم و با جوانمردانی همدم و همرزم شوم که رنج و مبارزه و با تو بودن ر ا بر آسایش تن پروری ترجیح دادند تنها کلام جاری بر زبانشان الله اکبر و تنها هدفشان بر افراشتن پرچم لا اله الا الله است. خداوندا با نام تو و به خاطر رضای تو به جبهه به جایگاه مردان وارسته آمدم و به حقیقت که لطف تو شامل حالم شد پس خداوندا نیرویی به من عطا کن تا بتوانم قدمی ازاین راه را با نبرد و خون خود هموار نموده باشم
سلام به مادرم به همه مادران خوب مسلمان . مادرامشب فرصتی برایم فراهم شد که بتوانم چند کلمه با تو سخن بگویم شاید لطف خداوندی شامل حالم شد شهید شدم ونتوانستم دیگر تورا ببینم یا کلامی برایت بنویسم مادر اگر دیگر برنگشتم مرا ببخش و برایم از خداوند طلب مغفرت کن مادر تنها پسر تو بودم می دانم اگر دیگر برنگشتم محبت مادری اشکی در چشمان[تو] فرو خواهد نشاند اما همان اشک نیز پنهانی باشد مبادا دشمن تصور کند اشک تو اشک از دست دادن فرزند است مادرم خبر شهادتم را که شنیدی بگو انا لله و انا الیه راجعون مادر پس از من مادری باش برای فرزندانی که پدرو مادر خود را از دست داده و مادر پس از شهادتم با فریاد بگو که محمد آگاهانه و فقط برای رضای خدا به جبهه رفت تا ازاسلام و میهن اسلامی اش دفاع کند
بدهیهایم را بپردازید و چهار هزار تومان خمس سرمایه ام از چوب و تخته ها بپردازید و پس ازاین بدهیها هر چه باقی ماند اگر مادرم راضی بود و از ارث صرف نظر کرد به حساب جنگ بدهند و الا به مادر می رسد راهی که انتخاب کرده ام به دستور خدا و اطاعت و از امام می باشد اگر برگشتم خدمتگزار خواهم بود و اگر شهید شدم زهی سعادت اگرلیاقت میهمانی خدا را پیدار کرده ام جبهه ها را فراموش نک
خداوندا در این شب تیره به درگاهت شکر می کنم که این توفیق را به من دادی که به این مکان مقدس بیایم و با جوانمردانی همدم و همرزم شوم که رنج و مبارزه و با تو بودن ر ا بر آسایش تن پروری ترجیح دادند تنها کلام جاری بر زبانشان الله اکبر و تنها هدفشان بر افراشتن پرچم لا اله الا الله است. خداوندا با نام تو و به خاطر رضای تو به جبهه به جایگاه مردان وارسته آمدم و به حقیقت که لطف تو شامل حالم شد پس خداوندا نیرویی به من عطا کن تا بتوانم قدمی ازاین راه را با نبرد و خون خود هموار نموده باشم
سلام به مادرم به همه مادران خوب مسلمان . مادرامشب فرصتی برایم فراهم شد که بتوانم چند کلمه با تو سخن بگویم شاید لطف خداوندی شامل حالم شد شهید شدم ونتوانستم دیگر تورا ببینم یا کلامی برایت بنویسم مادر اگر دیگر برنگشتم مرا ببخش و برایم از خداوند طلب مغفرت کن مادر تنها پسر تو بودم می دانم اگر دیگر برنگشتم محبت مادری اشکی در چشمان[تو] فرو خواهد نشاند اما همان اشک نیز پنهانی باشد مبادا دشمن تصور کند اشک تو اشک از دست دادن فرزند است مادرم خبر شهادتم را که شنیدی بگو انا لله و انا الیه راجعون مادر پس از من مادری باش برای فرزندانی که پدرو مادر خود را از دست داده و مادر پس از شهادتم با فریاد بگو که محمد آگاهانه و فقط برای رضای خدا به جبهه رفت تا ازاسلام و میهن اسلامی اش دفاع کند
بدهیهایم را بپردازید و چهار هزار تومان خمس سرمایه ام از چوب و تخته ها بپردازید و پس ازاین بدهیها هر چه باقی ماند اگر مادرم راضی بود و از ارث صرف نظر کرد به حساب جنگ بدهند و الا به مادر می رسد راهی که انتخاب کرده ام به دستور خدا و اطاعت و از امام می باشد اگر برگشتم خدمتگزار خواهم بود و اگر شهید شدم زهی سعادت اگرلیاقت میهمانی خدا را پیدار کرده ام جبهه ها را فراموش نک