نام و نام خانوادگی شهید : محمدرضا ربیعیان نام پدر : حسین تاریخ تولد : 1344/05/18 تاریخ شهادت : 1362/12/05 عملیات شهادت : خیبر محل شهادت : جزایر مجنون قطعه : 3 ردیف : 7 |
کلام شهید : |

من خود آگاهانه قدم در این راه گذاشتم و چیزی که ما را راهی این جبهه ها کرد تنها خاک کشورمان نبود بلکه هدف اصلی شناساندن انقلاب اسلامی و صدور جهانی آن در تمام دنیا بوده و دیگر آنکه ندای هل من ناصر حسین زمان این تپنده پیر جماران خمینی بت شکن بوده است. و اکنون که عازم جبهه های حق علیه باطل می شوم احساس می کنم کودکی تازه بدنیا آمده هستم و در دانشگاهی انسان ساز پا گذاشته ام
ای خدا،ای آفریدگار انسانهای عالم هستی مرگم را در راه خودت قرار بده و یک لحظه هم اگر شده خونم را بپذیر و بر تمام گناهانم قلم عفو بکش. حتما در زندگی نتوانستم آنطور که باید در خدمت اسلام باشم و با شیطانهای درونی و بیرونی به مبارزه برخیزم اما خدا تو را به حق مقربان درگاهت قسم و تو را به حق انسانهای مظلوم و مستضعفان قسم اگر من نتوانستم به خود و مکتب خود خدمت کنم تو مقرر فرما که خونم در راه تو ریخته شود.
مادر امید است اولا مرا حلال کنی.دوم آنکه می دانم برای من بسیار سختی ها و دشواریها کشیدی تا من بزرگ شدم اما همین است کاری دیگر نمی توانیم بکنیم حال از شما می خواهم که اگر خداوند شهادت را نصیبم کرد ناراحت نباشی و از خداوند طلب بخشش برای من بکنی.امید است خداوند مزد شما را هم بدهد چون راستی خیلی سختیها را برای من کشیدید تا من بزرگ شدم. امید است در جبهه جای من خالی نماید. چند سخن با برادرانم:برادر کوچک شما چند سخنی با شما دارد. اول آنکه مرا مورد بخشش خود قرار دهید و از خداوند هم بخواهی که مرا ببخشد. دوم آنکه اگر سختی ها و کمبودها روزگار به شما فشار آورد شما تحمل کنید و پشتیبان انقلاب امام باشید که خداوند وعده پیروزی داده است.
ای خدا،ای آفریدگار انسانهای عالم هستی مرگم را در راه خودت قرار بده و یک لحظه هم اگر شده خونم را بپذیر و بر تمام گناهانم قلم عفو بکش. حتما در زندگی نتوانستم آنطور که باید در خدمت اسلام باشم و با شیطانهای درونی و بیرونی به مبارزه برخیزم اما خدا تو را به حق مقربان درگاهت قسم و تو را به حق انسانهای مظلوم و مستضعفان قسم اگر من نتوانستم به خود و مکتب خود خدمت کنم تو مقرر فرما که خونم در راه تو ریخته شود.
مادر امید است اولا مرا حلال کنی.دوم آنکه می دانم برای من بسیار سختی ها و دشواریها کشیدی تا من بزرگ شدم اما همین است کاری دیگر نمی توانیم بکنیم حال از شما می خواهم که اگر خداوند شهادت را نصیبم کرد ناراحت نباشی و از خداوند طلب بخشش برای من بکنی.امید است خداوند مزد شما را هم بدهد چون راستی خیلی سختیها را برای من کشیدید تا من بزرگ شدم. امید است در جبهه جای من خالی نماید. چند سخن با برادرانم:برادر کوچک شما چند سخنی با شما دارد. اول آنکه مرا مورد بخشش خود قرار دهید و از خداوند هم بخواهی که مرا ببخشد. دوم آنکه اگر سختی ها و کمبودها روزگار به شما فشار آورد شما تحمل کنید و پشتیبان انقلاب امام باشید که خداوند وعده پیروزی داده است.