نام و نام خانوادگی شهید : احمد سانحی نام پدر : حسین تاریخ تولد : 1336/12/04 تاریخ شهادت : 1360/09/22 عملیات شهادت : مطلع الفجر محل شهادت : گیلان غرب قطعه : 1 ردیف : 7 |
کلام شهید : |

خواهر و برادر مسلمان من امروز قصد داشتم که بعد از ده ماه که در جبهه جنوب و غرب بودم به شهرمان برگردم ولی وقتی که خبر شهادت رئیس جمهور محبوبمان و نخست وزیرمان را شنیدم در خود فرو رفتم و بعد از چند لحظه ای ناراحتی به خود آمدم و دیدم که دشمن سعی می کند با ترور مقام های مملکت ما روحیه ی رزمندگان را پایین بیاورد و ما را شکست بدهد ولی کور خوانده است من از همین جا با خود وخدای خود قصد کردم که آنقدر در جبهه بمانم و تا توان دارم بجنگم و با کمک رزمندگان ، کربلا را فتح کنیم و از کربلا پا به پای همه ی مسلمانان امت راهپیمایی به سوی قدس را شروع کنیم و با آزاد شدن قدس نماز جماعت را به امامت امام خمینی بر پا کنیم انشاءالله . ولی این راه که ما در پیش گرفته ایم بوی عطر شهادت می دهد همان راه خداست که سرور شهیدان امام حسین (ع)آنرا پیموده و به پیروی از آن حضرت بهشتی و منتظری و رجایی و با هنر دیگر شهدا پیمودند و ما هم خواهیم پیمود . ما رزمندگان در جبهه می رزمیم تا به سیر شهیدان بپیوندیم من از تمام خواهران و برادران در پشت جبهه می خواهم که همین طور که ما به گفته امام به جهاد علیه کفر رفته ایم شما هم به گفته امام همه با هم یک سازمان اطلاعاتی باشند و منافقین که از شرق و غرب دستور می گیرند سرکوب و نابود سازید که با چنین کارها روح شهیدان شاد خواهد شد ؟
بقیه چیزهایی که دارم هم از پول و چیزهایی دیگر اگر زنم بچه دار بود برای خرجی بچه ام بگذارید و اسم بچه ام را اگر پسر است حمزه و اگر دختر است سمیه بگذارید و اگر همسرم بچه دار نبود پول و وسائلی را که دارم برای یک دختر که فقیر است و می خواهد شوهر کند به او بدهید پدر در پایان نامه از شما و مادرم و همسرم می خواهم که مرا حلال کنید
بقیه چیزهایی که دارم هم از پول و چیزهایی دیگر اگر زنم بچه دار بود برای خرجی بچه ام بگذارید و اسم بچه ام را اگر پسر است حمزه و اگر دختر است سمیه بگذارید و اگر همسرم بچه دار نبود پول و وسائلی را که دارم برای یک دختر که فقیر است و می خواهد شوهر کند به او بدهید پدر در پایان نامه از شما و مادرم و همسرم می خواهم که مرا حلال کنید