|
نام و نام خانوادگی شهید : مهدی صادقپور نام پدر : عشقعلی تاریخ تولد : 1345/02/15 تاریخ شهادت : 1362/12/05 عملیات شهادت : خیبر محل شهادت : جزایر مجنون قطعه : 1 ردیف : 6 |
کلام شهید : |

آنچه که در دل دارم نمیتوانم روی کاغذ بیاورم و همه را آگاه کنم. مادر جان خیلی آرزو داشتم خدمت امام برسم ولی حیف که لیاقت پیدا نکردم و از این کار بیبهره ماندم، شما اگر خدمت امام رسیدید سلام مرا به امام برسانید و بگوئید که ندای شما را لبیک گفت، لبیک یا خمینی.
از خدا میخواهم که لیاقت شهید شدن را به من بدهد، اللهم الرزقنا توفیق شهادة فی سبیل الله اگر خدا خواست و من شهید شدم، دلم خیلی میخواهد که در کنار قبر برادر عزیزم قبر مرا نیز قرار دهید ولی اگر عاشقان زودتر ازمن در آن مکان آرامیدهاند که خوب دیگر حرفی نیست. به تابوتم عکس بزرگی از امام و عکس کوچکی از من قرار دهید زیرا که من سرباز امام بودم.
باید برای پیشبرد اهداف اسلام در هر زمان خدمت کنیم و احتیاج به هر چیز که باشد باید فراهم کنیم، اگر اسلام احتیاج به خون داشته باشد و اینکه از خانه و کاشانه دور شویم و در صحراهای بی آب و علف و در پشت کوههای سر به فلک کشیده و در هوائی سرد و یخبندان و یا گرم و سوزان ماهها و یا حتی سالها بمانیم و از ورود متجاوز جلوگیری کنیم، آمادهایم. آمادهایم تا خون ناچیز خود را برای اسلام تقدیم کنیم، اگر قرار است اسلام با خون یاری شود، ای کاش دریاهای از خون در بدنم جاری میشد و آن وقت میتوانستم خدمتی کوچک برای اسلام انجام داده باشم.
از خدا میخواهم که لیاقت شهید شدن را به من بدهد، اللهم الرزقنا توفیق شهادة فی سبیل الله اگر خدا خواست و من شهید شدم، دلم خیلی میخواهد که در کنار قبر برادر عزیزم قبر مرا نیز قرار دهید ولی اگر عاشقان زودتر ازمن در آن مکان آرامیدهاند که خوب دیگر حرفی نیست. به تابوتم عکس بزرگی از امام و عکس کوچکی از من قرار دهید زیرا که من سرباز امام بودم.
باید برای پیشبرد اهداف اسلام در هر زمان خدمت کنیم و احتیاج به هر چیز که باشد باید فراهم کنیم، اگر اسلام احتیاج به خون داشته باشد و اینکه از خانه و کاشانه دور شویم و در صحراهای بی آب و علف و در پشت کوههای سر به فلک کشیده و در هوائی سرد و یخبندان و یا گرم و سوزان ماهها و یا حتی سالها بمانیم و از ورود متجاوز جلوگیری کنیم، آمادهایم. آمادهایم تا خون ناچیز خود را برای اسلام تقدیم کنیم، اگر قرار است اسلام با خون یاری شود، ای کاش دریاهای از خون در بدنم جاری میشد و آن وقت میتوانستم خدمتی کوچک برای اسلام انجام داده باشم.