|
نام و نام خانوادگی شهید : سلیمان عباسی نام پدر : ابوالقاسم تاریخ تولد : 1341/08/05 تاریخ شهادت : 1362/12/22 عملیات شهادت : خیبر محل شهادت : جزایر مجنون محل خاکسپاری : صالح آباد |
کلام شهید : |

پدر و مادر من را حلال کنید که شما را ناراحت میکردم و از شما نافرمانی کردم و سخنان شما را فراموش میکردم و اگر نتوانستم از خدمتهائی که شما در حق من کرده بودید تجلیل کنم مرا حلال کنید که خداوند شما پدر و مادرها را اجر در این دنیا و دنیای آخرت خواهد داد. من از خداوند متعال برای شما صبر و سلامتی و بردباری خواستارم و اگر شهادت نصیب من گشت شما خدا را شکر کنید و آن روز را عروسی من بدانید؛ شما باید با دست خود در روز تشیع جنازه و سوم و هفتهی من در بین مردم شیرینی بدهید و شادی کنید که خداوند از شما راضی شود. اما خواهران و برادران شما هم بکوشید که در راه خدا جهاد کنید و از اسلام و امام امت و خون شهداء دفاع کنید
این راهی بود که من مدتها انتظار آن را میکشیدم و منتظر این نعمت بیکران الهی بودم مانند کسی بودم که مدتها تشنه باشد و در پی قطره آبی تلاش نماید. آری من تشنه بودم و مدتی در پی قطره آب گشتم و در این چند روز است که بوی آب را احساس میکنم.آری من آنقدر به درگاه خدا نالیدم و اشک ریختم تا شاید خدا مرا از این نعمت بیکرانش بهرهمند سازد و در این چند روز است که احساس میکنم دارم به او نزدیک میشوم و از نعمت برخوردار میگردم و به قول امام ما شهادت را یک فوز عظیم میدانیم.
ما شهادت را برای خود یک افتخار بزرگ میدانیم. خدایا مرگم را شهادت قرار ده: آرزوی من شهادت است شب شهادتم شب میعاد من است و شب میعادم، شب عروسی من است
به جهانخواران شرق و غرب بگوئید اگر خانه و کاشانهام را به آتش کشید، اگر خانوادهام را به اسارت برید و اگر گلولههای شما قلبم را سوراخ کند آرزوی شنیدن یک کلمه ضعف و زبونی را از دهانم و آرزوی فروختن دینم را بگور خواهید برد. اگر خاکسترم را در دریا بریزید از دل امواج خروشان دریا صدایم را خواهید شنید که فریاد میزنم اسلام پیروز است، خمینی رهبر است و آمریکا و شوروی نابود است
سخنی با شما ای مردم که همیشه در صحنه بودهاید چه در سنگر مسجد، چه در سنگر کارخانه و چه در سنگر مدرسه و چه در سنگر مزرعه. تنها حرفی که با شما دارم اینست که پشتیبان ولایت فقیه باشید، پشتیبان امام باشید و به سخنان او گوش فرا دهید عمل کنید و نگذارید این منافقین سیاه رو، قلب امام عزیزمان را به درد آورند. مردم با سختیها مبارزه کنید و تحمل داشته باشید که دست خدا همراه شما ست.
پس ای مسلمانان، زمین انسان را خواهد بلعید و این انسان محکوم به فنا و نابودی است پس ای انسان عاقل چرا خود انتخاب نمیکنی تا به جان و جانان و تا به ایزد منان و تا به جان آفرین برسی و چون که راهی را انتخاب کردی و یا در حال انتخاب کردن ، راهی را انتخاب کن که نه بخاطر ترس از دوزخ و عذاب الهی آن باشد و نه برای بهشت و نه به خاطر نعمتهای آن و آنچه مرا به انتخاب این راه واداشت نه به خاطر ترس از جهنم و آتش سوزان آن بود و نه به خاطر بهشت و نعمتهای بیکران آن و نه به خاطر سرافرازی خانوادهام و نه به خاطر فخر فروختن به دیگران بلکه فقط و فقط به خاطر رضای خدا شایستگی و سزاواری اوست.
این راهی بود که من مدتها انتظار آن را میکشیدم و منتظر این نعمت بیکران الهی بودم مانند کسی بودم که مدتها تشنه باشد و در پی قطره آبی تلاش نماید. آری من تشنه بودم و مدتی در پی قطره آب گشتم و در این چند روز است که بوی آب را احساس میکنم.آری من آنقدر به درگاه خدا نالیدم و اشک ریختم تا شاید خدا مرا از این نعمت بیکرانش بهرهمند سازد و در این چند روز است که احساس میکنم دارم به او نزدیک میشوم و از نعمت برخوردار میگردم و به قول امام ما شهادت را یک فوز عظیم میدانیم.
ما شهادت را برای خود یک افتخار بزرگ میدانیم. خدایا مرگم را شهادت قرار ده: آرزوی من شهادت است شب شهادتم شب میعاد من است و شب میعادم، شب عروسی من است
به جهانخواران شرق و غرب بگوئید اگر خانه و کاشانهام را به آتش کشید، اگر خانوادهام را به اسارت برید و اگر گلولههای شما قلبم را سوراخ کند آرزوی شنیدن یک کلمه ضعف و زبونی را از دهانم و آرزوی فروختن دینم را بگور خواهید برد. اگر خاکسترم را در دریا بریزید از دل امواج خروشان دریا صدایم را خواهید شنید که فریاد میزنم اسلام پیروز است، خمینی رهبر است و آمریکا و شوروی نابود است
سخنی با شما ای مردم که همیشه در صحنه بودهاید چه در سنگر مسجد، چه در سنگر کارخانه و چه در سنگر مدرسه و چه در سنگر مزرعه. تنها حرفی که با شما دارم اینست که پشتیبان ولایت فقیه باشید، پشتیبان امام باشید و به سخنان او گوش فرا دهید عمل کنید و نگذارید این منافقین سیاه رو، قلب امام عزیزمان را به درد آورند. مردم با سختیها مبارزه کنید و تحمل داشته باشید که دست خدا همراه شما ست.
پس ای مسلمانان، زمین انسان را خواهد بلعید و این انسان محکوم به فنا و نابودی است پس ای انسان عاقل چرا خود انتخاب نمیکنی تا به جان و جانان و تا به ایزد منان و تا به جان آفرین برسی و چون که راهی را انتخاب کردی و یا در حال انتخاب کردن ، راهی را انتخاب کن که نه بخاطر ترس از دوزخ و عذاب الهی آن باشد و نه برای بهشت و نه به خاطر نعمتهای آن و آنچه مرا به انتخاب این راه واداشت نه به خاطر ترس از جهنم و آتش سوزان آن بود و نه به خاطر بهشت و نعمتهای بیکران آن و نه به خاطر سرافرازی خانوادهام و نه به خاطر فخر فروختن به دیگران بلکه فقط و فقط به خاطر رضای خدا شایستگی و سزاواری اوست.