آن را که دل از عشق پر آتش باشد هر قصه که گوید همه دلکشش باشد
تو قصه عاشقان همی کم شنوی بشنو,بشنو که قصه شان خوش باشد(اوصیکم عباد الله ونظم امرکم)تقوای خداراپیشه کنیدتاحجابهاازپیش شمابرداشته شود.
(قسمتی از وصیت نامه شهید)
آن را که دل از عشق پر آتش باشد هر قصه که گوید همه دلکشش باشد
تو قصه عاشقان همی کم شنوی بشنو,بشنو که قصه شان خوش باشد(اوصیکم عباد الله ونظم امرکم)تقوای خداراپیشه کنیدتاحجابهاازپیش شمابرداشته شود.
(قسمتی از وصیت نامه شهید)
12سالش بود؛از سر کار که به خانه می آمد ده تومنی پیدا کرده بود و آن را به عطاری که همان جا بود برد و گفت من یک ده تومنی پیدا کردم خواهشا روی درب مغازه با کاغذ بزنید تا صاحبش پیدا شود و صاحب مغازه با اصرار مرتضی قبول میکند.
(نقل از مادر شهید مرتضی پیچان)
حدودا 10 ساله بود که میرفت داخل کوچه اگربچه پسری، دختری را دنبال میکرد یا با دختری بازی میکرد عصبانی میشد و پسر ها را دعوا میکرد و گاهی هم کار به کتک کاری می کشید ولی محمد دست بردار نبود و این کار همیشه او بود.
(نقل از مادر شهید محمد پیچان)
آن را که دل از عشق پر آتش باشد هر قصه که گوید همه دلکشش باشد
تو قصه عاشقان همی کم شنوی بشنو,بشنو که قصه شان خوش باشدبااینکه هیچ گاه خودراقابل تذکردادن نمیدانم ولی بازهم برخود واجب میدانم نکاتی راعرض کنم:همه ی دنیا باچشم خاصی به ملت ایران نظرداردوکلیه ی مستضعفین جهان چشم براهندکه این انقلاب اسلامی به کجاخواهدرسید ازمردم مبارز ومسلمان اسلام می خواهم که هرچه سریعتر خودرابااحکام وبرنامه های اسلام اشنا کنند ومخصوصا اداره ی اموزش وپرورش وحوزه های علمیه باید دراین موضوع دقت بیشتری داشته باشند وانقلاب فرهنگی راسریع شروع کنند که این ازاولویت هاست.انشاالله...
(قسمتی از وصیت نامه شهید)
زمزمه عارفانه...
خداوندا تو خود شاهدی که من نتوانستم خود را هم ردیف صالحین قرار دهم و اعمال خود را صالح نمیدانم وهرچه فکرمیکنم شرمنده ام که خودرا جزصالحین بدانم اما وقتی گفتید امام سجاد(ع)نگاه میکنم ومی بینم که امام سجاد میگویند: خدایاچگونه تو را بخوانم که من بنده ی توهستم وچگونه امید از تو بردارم که توخدای من هستی....
خداوندا من هم به گفته ی امام سجاد امید از تو برنمیدارم و از تو میخواهم که اگر اعمال من خوب نیست توخود ازدر رحمتت به من رحم کنی امین یارب العالمین.
(قسمتی از وصیت نامه شهید)